شاید گفتن اقتباس از فیلم Borat بی راه نباشد...
بحث مقایسه این دو با توجه به این که Borat در باب فرهنگ است ، رد کارپت حول رویای یک هنرور میچرخد،نیست.
بحث ارزشی بودن و غیر ارزشی بودن فیلم هم نیست .
از شباهت ها میگویم.
اگر هر دو را کنار هم بگذارید ،
به عمل های مشترکی از قبیل
نشان دادن فرهنگ خوب یا بد بومی توسط ِ Sacha Baron Cohen در Borat و رضا عطاران در رد کارپت و تلاش برای درک ِ فرهنگ های محیطی از دو کاراکتر
... دیدن ادامه ››
خواهیم رسید.
اگر بخواهم فیلم Borat را در قالبی دیگر برای کسی تعریف کنم ، در چهارچوب خانوادگی ِ مضامینش ، چیزی شبیه به رد کارپت خواهد شد.
شباهت ِ دادن ِ فیلمنامه به استیون اسپیلبرگ و پیگیری Borat در دیدن و ابراز عشق خود به Pamela Anderson ، مشهوداست.
وجود فرهنگ های متفاوت در شهر مقصد در هر دو فیلم ، بوسیدن همه در برات و دست ندادن در فیلم رد کارپت....
در هر دو فیلم ، شخصیتی که رفیق نیمه راه شده است، وجود دارد.
سرخوردگی عطاران و شخصیت فیلم برات در هر دو هدف ، به سخره گرفته شدن ِ "خواستن توانستن است" در هر دو فیلم....
و خیلی از موارد که قابل مقایسه است و به صورتی ایده جدیدی نیست و فقط شکل و شمایل عوض میشود.
مثل ساختن فیلم های هالیودی در بالییووود.....
ذکر این جملات بی ارزش کردن فیلم نیست ،
بله طنز عطاران برای من همیشه دوست داشتنی است.
گرچه عطاران خودش دارد تبدیل میشود به یک کاراکتر بی تغییر که در همه فیلمها اگر اسم و تصویر چهره حقیقی او را از روی شخصیت برداری ،باز میتوانی تشخیص دهی پشت این کاراکتر ، رضا عطاران است.
اینکه بودن رضاعطاران داخل سریالها با این فیلم تفاوتی ندارد در تفکیک کردن تیپیکها و حتی رفتار شخصیتیش ،خوب است یا بد!!! نمیدانم....
شاید میخواهد برچسب عطاران بودن همیشه بر نقشی که بازی میکند باشد با پرداختن به مسایلی مشابه در همه فیلهمایش .