در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شکیبا | درباره نمایش مسخ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:09:24
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دوستان و کسانی که سایت تیوال را برای ابراز نظر یا خواندن نظرها برای تصمیم انتخاب یک اجرا ، انتخاب کرده اید.
به نظرم
صرفا بیان یک عقیده مخالف نسبت به اجرایی نشانگر نرفتن شما به تاتر نیست .
(که اگر بود خود طرف نمیرفت و مشتاق به دیدنش نبود)

و صرفا عقیده ایی موافق آن نیز مهر تایید بر همه جوانب اجرا نیست.

حال اگر دوستانی در گفته هایشان پیشنهادی بر رفتن یا نرفتن یک اجرا میکنند ، نظر کاملا شخصیست .
(و هزاران تفاوت در اشخاص که مولفه هایی متفاوت ... دیدن ادامه ›› تر درست میکند برای یک انتخاب)

اما احساس میکنم روند خوبی شروع نشده است .در چندین اجرای اخیر که نظرات دوستان و جبهه گیری ها و تخریب یکدیگر را مشاهده کرده و خوانده ام که میزان علم و تجربه و به رخ کشیدن میزان درک و فهم را به هم گوشزده میکنند (خودم هم مستنثی نبودم از این روند) ، و این شاید تیوال را تنها کند.

و فقط میشود محل خرید بلیط (آن هم از روی اجبار).

به نظرم بعضی دوستان ابراز عقیده مخالف را تهدیدی برای خالی شدن سالن یا تغییر در رفتن یا نرفتن کسی انگاشته اند.(قبلا مگر بدون این نظرها اتفاقی افتاده است!!!)

بله نظرها متفاوت هست، شاید نوشتار من به اندازه نوشتار باقی دوستان همراه با کلمات فنی در این هنر نباشد،اما به رسم وسبک و سیاق هم احترام گذاشتن و در مورد خود اجرا صحبت کردن ارزشمند تر است تا دیدگاه یکدیگر.

(فقط بخاطر چند جمله و چند کلمه!!!)

بحث از اجراست نه جر درباره تفکر یکدیگر.

تا کنون هم خودم سعی کردم فقط نسبت به اجرا ها و تفکر حاکم بر اجرا که نشات گرفته از کارگردان و نویسنده هست صحبت کنم.
و از خوندن نوشتار دوستان در تیوال لذت بردم و میبرم.حتی اگر کاملا مخالف دیدگاه من باشد.

این را در اجرای مسخ نوشتم چون دیدم دوستان عزیزی اسم من را مخاطب قرار دادند بخاطر نظرم در مورد این اجرا.
من همیشه اجرایی را که رفتم را پیشنهاد به دیده شدن کرده ام .
چون همیشه احترام خاصی برایشان قایل هستم.
نظرمن کاملا شخصیست، بارها شده من چیزی را دوست دارم دیگری متنفر است.
اما هیچ وقت او را بخاطر نظرش تخطئه نکردم .
به امید روزی که کنار هم بتونیم زندگی کنیم بدون قضاوت درباره میزان شان اجتماعی یا تمسخر یکدیگر به هر عنوان.

این تئاتر هم بنظرم همین هدف را داشت.
اجبار و روند مشخص روزانه با داشتن یک چهارچوب زاویه دار همیشگی که در زاویه اش هیچ وقت تغییر نمیکند و فقط از زاویه خودش که مطمئنا آن را درست میپندارند زندگی میکند، درست نیست.
و زیاد مسخ چیزی که چون درست می انگاری نباش.
از کلمات بیان شده از اشخاص میشود دید مسخ شدن چهره آدم را یک بعدی میکند.

همیشه مخالف و موافق است که یک روند را پیش میبرد و باعث تفکر میشود.
نه اینکه چون مخالف است تفکر نداشته و موافق است، متفکر...

شکیبای جان،
دوست نادیده خوبم،
خاطر آزرده مدار رفیق که از وقتی دیواری بوده و تیوالی، از این خشایارها و کیان‌ها و وند ها هم بوده‌اند که تا پیش از این هیچ جا از ایشان نظری ثبت نشده و کسی را یارای شناسایی‌شان نبوده اما ناگهان و از ناکچا به طرفه‌العینی سر از اینجا درمی‌آورند و بی آنکه آداب اینجا را دانسته باشند و مفهموم "نظر" و "عقیده" و "احترام" را گاهی در ذهن و یادشان مروری مختصر کرده باشند با شمشیرهای آخته و زبان‌های عنان‌گسیخته بر هر آنکه زبان جز به تحسین نمایش مد نظرشان گشوده باشد می‌تازند و می‌زنند و نابود می‌کنند. اینها مثل رگبارهای بهاری‌اند رفیق؛ می‌آبند و می‌تازند و خوشه‌ها خم می‌کنند و بعد می‌روند-خیلی زود-تا شاید سالی دیگر نمایشی دیگر راه زمینِ آبادِ و خوشه‌های بی‌دفاع اینجا را نشان‌شان دهد. رگبار بارور ... دیدن ادامه ›› نمی‌کند، ثمر نمی‌دهد؛ ماندنی نیست و بارانی و چکمه هم نمی‌خواهد. چتری نحیف بس است، همینقدر که خیس نشوی.
حالا هم شما چترت را بردار، لبخند بزن و عبور کن...
۱۷ خرداد ۱۳۹۳
و زیاد مسخ چیزی که درست می انگاری نباش...

ممنون بابت نوشته ی خوبتون! چقدر نقد و گفتگوی بدون "بغض و غرض" به دل می شینه و برعکس!! :)
۱۸ خرداد ۱۳۹۳
سرکار خانم ابراهیمی متشکر از توجه اتون .
امیدوارم ، سایت تیوال روزی همینی باشد که شما بیان کردید.
به قول قدیمی ها ، هر چه درخت بارش بیشتر میشود ، افتاده تر میشود.
این مـَثــَل را در خیلی از نوشته های دوستان میشود دید و واقعا من ازشون استفاده کردم.
(گاهی بعضی از نوشتار ها کلاس آموزشی بوده است برایم تا وقتی که کسی را مورد بازخواست قرار نداده اند).
اما گاهی ، در محیطهای واقعی ... دیدن ادامه ›› و نوشتاری ، رسم بر سرکوب یکدیگر شده است ، و میل به عادت شدن این رفتار زیاد میشود.

تفکیک کردن ِ دو نوشتار از هم، یکی تفکر و نظر نسبت به آنچه دیده ایم و دیگری آنکه توصیف و احساس رضایت مندی و نارضایتی از اجرای دیده شده ، به هر دلیلی در جوامع نوشتاری خیلی مهم بوده و هست.

و همه میدانیم اگر کسی نارضایتی از اجرایی دارد ، دلیل بر این نیست که هنرمندی ِ کارگردان و نویسنده و بازیگران و حتی دست اندرکاران و زحمتهای تمام دوستان را نادیده گرفته است.
(چه در آن سطح ِ اظهار نظر باشد چه نباشد).
نمیشود که تک تک از همه و ریز به ریز از همه جوانب اجرایی تقدیر و تشکر کرد.
یک خسته نباشید معمولی یعنی درک کرده همه چقدر زحمت کشیدند.
و این یک رابطه دو طرفه است .
مطمئنا بازیگر و کارگردان و .... همه جمع شده اند اجرایی را خلق کنند تا تماشاچی ببینید ، آن هم، وقتی در سالن عمومی میگذارند ، هر آنکس که هزینه را پرداخت کرده اجازه دارد ببیند و برداشتش را به هر سبکی تا وقتی که توهین نباشد بیان کند.

دسته بندی و اندازه گیری سطح شعور و درک و سواد تماشاچی به هیچ عنوان صلاحیت کسی نیست که از ان سخن بگوید.
چرا که خودش هم یک جز از کل است. با همان خط کش اندازه گیری خودش ، اندازه می شود ء اشرافش به سوی بی نهایت که میل نمیکند.
حرف تمامش این بود.
حتی اگر بحث استاد شاگردیست ، ما شاگرد و سخن اساتید (در هر زمینه ایی ) را میشنویم.
اما توهین(البته این هم تعریف دارد ، شاید هر کسی چیزی را توهین نپندارد) و تخریب و .... دور از شخصیت یک (!) تماشاچی فرهیخته است .

۱۸ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
.
گروه و همه دست اندرکاران خسته نباشید،برایمان محیطی خاص را برای تماشا کردن ِ روز مرگی هایمان فراهم کردید (تعریف کلی من از پیام اجرا)

اما ...

شاید تقصیر ماست که در دوران کودکی تخیلمان بیشتر از واقعیتمان تبلور داشت.
میدانستیم حشرات و موجودات کوچک چگونه اطرافشان را نگاه میکنند و دنیا را بارها و بارها از دید ماشین و اسباب بازی و حیوانات و حشرات هم مرور کردیم.
چیز جدیدی نیست ، انگاری کدو قل قله زن را با فلسفه افلاطونی بخواهی شرح دهی، و از المان های تعریفی چون بازیگران استفاده کنی که هر که غیر ... دیدن ادامه ›› اینان بود ، پروژه شکست میخورد.

موسیقی را حذف کنیم ، چه میبینید!!!
حتی نقطه جوشهای ِ ، حلقه های زنجیری بین بازی ها را ،موسیقی انجام میداد!
داستان چیز جدید یا مرور حتی یک مشخصهء خاص را در پی داشت؟
کسی را دیدم در تئاتر داشت از همراهانش معذرت خواهی میکرد بخاطر تئاتر!!!
چه اتفاقی افتاده بود!
نشان دادن ِ ، تحقیر انسان بخاطر روزمرگی های جامعه در قالب حشرات، چرا آنقدر جذاب نبود؟
شاید امروزه انسان ها ، خودشان باشند تا در قالب حشرات، قابل درک تر اند.

راضی نبودم.
خوشم نیومد.
چیز خاصی در کل نداشت.
متفاوت نبود، چون بی کلام است که دلیل ندارد بگویم متفاوت بود.

همه دوستان بازیگر تلاش خودشون رو کردند، بیشتر روی تک تک تغییر چهره ها ، و کنش و واکنشی که بین دکور و موقعیت جایگیری بازیگرها اتفاق میوفتاد تمرکز داشتم تا وقت را با دیدن کسانی که دوستشان دارم بگذرانم .

واقعا کار تماشگر این تئاتر این است که از توی تک تک رفتارهای بازیگران معما کشف کند ،خب! منظورش این بود؟منظور برگ ، گذر زمان بود ؟ منظور از معادله هایی که حل میکردند یعنی همیشه دنبال جواب صحیح بودن و از ناهماهنگی رنج میبرن و ....


یعنی تماشاگر را قرار است به چالش بکشیم ، درگیر ذهنش کنیم تا این حد؟
و از سردرگمی خودش کیفور شود؟!!!
و آخر بگوید ، که چی!!!
نمیدونم.






نمیدونم چرا ولی به شدت از این درگیری ذهنی لذت میبرم و کیفور میشوم. از تحلیل و تفسیر نشانه ها. حتی اگر کاملا مخالف منظور نشاندهنده نمادها و نشانه ها باشه. شاید ریشه در خودآزاری داشته باشه :))
و این سوال معروف {که چی؟} خیلی کاربرد وسیعی داره. نه تنها اینجا که حتی همونجا که بدون هیچ سوال و معمایی معنا و مفهوم دریافت میکنیم.
در نهایت باز هم که چی؟؟
۱۷ خرداد ۱۳۹۳
سرکار خانم عظیمی هیچ کسی از تفکر بدش نمیاید .
اما باید جوابی برای که چه یا چی! پیدا کند....


================
اما در یک جا با یکی از دوستان موافقم ، که ناراحت شدند از بیان اینکه گفتم ، چیز خاصی زیاد نداشت.

نه! حقیقتا ... دیدن ادامه ›› داشت ، نمیدانم آن موقع شاید کلمه درستی را پیدا نکردم برای ابراز نظرم .و از این بابت بخاطر تکدر خاطر ایشان عذر میخوام.
مطمئنا اگر جذابیتی برایم نداشت چیزی زیر محل معرفی نمایش و خریدش نمی نوشتم.

اما در کل هنوز میگم ، راضی نبودم.
به عنوان یک تماشاگر(غیرفنی)
۱۷ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید