میگوید ریتم نداشت!
میگویم مگر ریتم چیست!
قدری کلمات قلمبه و سلمبه تحویلم میدهد که نه در فرهنگ من جای دارد نه در تعاریف نمایش ...
میگویم همین ها را دنبالش بودی؟!
تو در شب! در خفقان!در ظلم ! در حماقت! در اوج ! در پستی! در گذشت! در زمستان، در صداهای نجوا گر برف ، در اجبار ، در تکرار نفس و غذا! در
... دیدن ادامه ››
تنش و انزوا ، در مرگ و زندگی دنبال کلمات خود تعریف کرده هستی یا دنبال ریتم ؟
مگر این مولفه های این نمایش بدون ریتم هم میتواند اتمسفیر خاصی را بسازند؟
- میگوید اصلا اتمسفیر خاصی را حس نکردم ...
- میگویم پس این همه خشم از چیست! شاید همین برگرفته از این نمایش بود
پس حتما جوی دارد که تو را به نوشتن از آن مشتاق کرده است ، حتی مقداری خشم ....
=============
با پوزش از بزرگواران ، در اینترنت چرخی زدم و مطلبی در باره ریتم ، یافتم ...(بنده که در این زمینه اطلاعی ندارم )
اگر غیر از این است ، بگوید بنده نیز یاد بگیرم ، اگر همین است ، همه آن در این نمایش یافت میشد...
و اگر ریتم در نمایش را متفاوت از این نوشته میدانند چند خطی بنویسند یا نوشتاری را معرفی کنند، سپاسگذارشان خواهم بود
ریتم چیست ؟!
ریتم عبارت است از تکرار هر گونه شکل، رنگ، موقعیت و حرکت شبیه به هم بر طبق نظمی معین. با این تعریف ”ریتم“ اصل و بنیاد تمامی جریانات و مراحل تکامل طبیعت است
«. انسان خود را با ریتمهای گوناگون طبیعت، در جریان زندگی همآهنگ ساخته است. ریتم، شبها و روزها، فصلها، ضربان قلب، ریتم تنفس، ریتم تولد و مرگ، ریتم رشد و باروری و خلاصه ریتم تحرک و سکون، همه از عناصر بنیادی طبیعت و زندگی بشرند. این ریتمهای ممتد و تکراری، در حقیقت منشأ ادراک زندگی است که در آثار هنری انعکاس مییابد.
ریتم یکی از عناصر مهم بصری است، که در تمام رشتههای هنرهای تجسمی، مورد استفاده هنرمندان قرار میگیرد و سازمان و ساختمانهای گوناگونی دارد. یک حرکت ریتمیک زمانی اتفاق میافتد، که عناصر شبیه به هم، با فاصلههای مرتب، تکرار شوند. ریتم ساده از تکرار هر شکل، رنگ، حرکت و دیگر نیروهای بصری شبیه به هم، به علت وجود نظم و منطق در نفس ”تکرار“، از لحاظ بصری انضباطی ویژه میآفریند و در ایجاد حس استواری بین تمام عناصر موجود در یک اثر هنری سهم مؤثری دارد. از طرف دیگر وجود ریتمهای متضاد و متفاوت، انرژی و زندگی بیشتری به یک اثر هنری میبخشند و علاوه بر القای نظم و ترتیب، نوعی تنوع و راحتی بصری در مقابل خشکی و سردی ”یکنواختی“ ایجاد میکنند. باید توجه داشت که وجود هنر دو نوع ریتم مشابه و متضاد، برای ایجاد حس ”وحدت“ در یک اثر هنری لازم و ضروری است. ریتم از عوامل بنیادی تکامل و رشد طبیعت است و در تمام جنبههای زندگی بشر، تأثیری اساسی دارد. به طور کلی ریتم، چه در طبیعت و چه در هنر، سه جنبه اصلی و بنیادی دارد؛ تکرار، تناوب و رشد. جنبة ”تکرار“ را به طور مستمر و مداوم در ضربان قلب و جریان تنفس انسان، میبینیم. جنبة ”تناوب“ در تغییر فصلهای سال، گردش شب و روز و جزر و مد آب دریا و امثال آنها، مشاهده میشود. جنبه ”رشد“را در رشد و تکامل درختان و گیاهان و یا مثلاً نحوة تشکیل رودخانههای بزرگ، که از به هم پیوستن جویهای بسیار کوچک صورت میگیرد میتوان دید.»
«ریتم یا ضربآهنگ»، از تکرار با قاعدة عناصر، یا اجزایی از یک حرکت یا فعل، در جریان یا نظارة آن ریتم با زمان رابطه دارد. اما در مورد دیدن (ارتباط بصری) هم مستلزم صرف وقت است و از دیدگاه ناظر اگر نحوی موزون و ریتمیک بگیرد، خوشایندتر.»
«ریتم در هنرهای بصری، به شکلهای مختلف ارائه میگردد، که به آنها اشاره میشود:
الف) ریتم ممکن است، از شکلها و فرمهایی مشابه، که از نظر اندازه، جهت، فاصله و موقعیت نیز یکساناند، به وجود آمده باشد، در این صورت، آن را ریتم ”تکراری“ مینامیم.
ب) شکلها و فرمهای مشابه، که فاصله آنها از یکدیگر یکسان نباشد، ممکن است باعث ایجاد نوعی ریتم گردند.
ج) شکلهای مشابه و همخانواده، که از نظر رنگ، اندازه، جهت و موقعیت، با هم تفاوت داشته باشند ممکن است ریتم ایجاد کنند.
د) ریتم ممکن است ترکیبی از دو نوع ریتم مختلف باشد.
هـ) تکرار شکلهای مشابه، که اندازة آنها، تدریجاً کم یا زیاد میگردد و در سطح تصویر باعث ایجاد عمق میشود، ریتم دارند.»
انواع ریتم
«ریتم تکراری: تکرار یک شکل، رنگ یا خط معین، ریتمی را به وجود میآورد که میتواند جلب توجه کند. در فعالیتهای گروهی، نظیر رژه رفتن، کشیدن یا بالا بردن یک جسم سنگین و نظایر آن، هرگاه حرکت افراد دارای نظم و ضرب ریتمیک (آهنگین) باشد آثار خستگی دیرتر ظاهر میشود. مردم معمولاً برای اجرای کارهای تکراری، سعی میکنند ریتمی آرامشبخش داشته باشند. نمدمالان هنگام نمدمالی با وزن و ریتمی یکسان نمد میمالند و یا قالیبافان هنگام بافت با ریتمی یکسان کار میکنند. این گونه ریتمهای تکراری، از یکنواختی کار میکاهد، اما اگر بیشتر از حد معین بگذرد، خستهکننده میگردد. زیرا ارگانیسم انسان از فعالیت تکراری خسته میشود و با شکستن ریتم در مقابل آن مقاوت میکند.
ریتم متناوب: در هنرهای بصری، هنرمند برای اینکه به نحوی از کیفیت آرامشبخش ریتم استفاده کند و در عین حال باعث خستگی نشود، از تکرار توأم با تنوع استفاده میکند (در تکرار تنوع ایجاد میکند).
ریتم تصاعدی: توأم با یک تغییر است. این نوع ریتم با عنصر قبل و بعد از خود رابطه و تناسب دارد که در مجموع یک ریتم یکسانی را القا میکند. این نوع ریتم احساس حرکت را نیز به وجود میآورد.
ریتم پیوسته: ریتمی است که در آن اجزاء تشکیلدهنده به نحوی آرام و ملایم به یکدیگر متصل شده باشند، مانند حرکت موج دریا.»
ارسال شده توسط عبیات