«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
این نمایش را دیروز دیده بودم.
امروز بلیط نمایش داش آکل را خریده بودم و فکر کردم مانند نمایش کمین ژاله ساعت ۸ است.
ساعت ۸ رسیدم گفتند داش آکل ساعت شش بوده و ساعت ۸ همان کمین ژاله است. آمدم برگردم که یکی از افرادی که که آنجا بود گفت حالا که آمده ای، بنشین و یکبار دیگر کمین ژاله را ببین. من هم یکبار دیگر ولی این بار عمیق تر این تئاتر را دیدم.
تئاتر کاملا سمبولیک است. افراد همان چیزی میشوند که از بچگی در آرزوهایشان و در انشاهایشان منعکس است.
جنگ نیروی جامعه را تحلیل میبرد. همه از آن فرار میکنند. یکی مانند بچه تهران میخواهد درس بخواند و کسی شود، دیگری میخواهد ازدواج کند و برای خودش خانواده بسازد ووو
اما در فرار از جنگ و پایان جنگ گیر افرادی مانند سرگروهبان میافتند که سنتها را نمایندگی میکند و بسیار خشک است و اجازه تحول نمیدهد.
بایستی از سنتهای کهن گذشت و به آزادی رسید وباید زندگی کرد وچه نمادی بهتر از زن (ژاله یا مهسا!).
نمایش زیبایی بود.
یک تئاتر روایی از اندرکنش افرادی با پیشینه و سنتهای مختلف در زمینه جنگ.
روشنفکری و تبلیغاتی هم نبود. سربازان همه در حال فرار از جبهه بودند و گاهی در کل جنگ را نقد میکرد.
فلاش بکهای زنگ انشاء هم زیبا بود و برای فهم آنها و ارتباط دقیقشان با شخصیتهای صحنه شاید میبایستی نمایش را دوباره دید.
از اینکه گروههای شهرستانی تقویت شوند خیلی خوشحال میشوم.