در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال وحید عمرانی | درباره نمایش سه خواهر و دیگران
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:25:29
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
«تئاتری برای تئاتری ها»

(به چاپ رسیده در روزنامۀ فرهنگ و هنر صبا 95/5/13 شمارۀ 541)

فضای غالب داستان این نمایش در پیرامون سال های آخر زندگی آنتوان چخوف؛ نمایشنامۀ شهیر روس و درگیری او با بیماری سل و حوادث پایانی زندگی اش می گذرد. با متنی مواجه هستیم که ترکیب و آمیزه ای از چند نمایشنامۀ مهم تاریخ ادبیات دراماتیک جهان از جمله سه اثر چخوف مشتمل بر دایی وانیا، سه خواهر، باغ آلبالو و نمایشنامۀ شاه لیر شکسپیر می باشد. در برخی از جاهای متن به برخی دیگر از آثار شکسپیر از قبیل مکبث و هملت نیز ارجاعات و اشاراتی صورت می گیرد. این فضای ترکیبی به همین مقدار ختم نمی شود و استفاده گرفتن از یک شخصیت آشنای نمایش ایرانی یعنی فیروز یا همان سیاه با نقش آفرینی افشین هاشمی به عنوان شخصیت محوری و همچنین یک راوی - بازیگر، بخش بزرگی از این آمیختگی را در بر می گیرد. فیروزی که در این متنِ درهم آمیخته گاهی فیرس؛ خدمتکار معروف خانوادۀ باغ آلبالوست و گاهی دلقک شاه لیر، گاه راوی است و گاه پسر نوکر ولیعهد ایران در مجلس جاری کردن معاهدۀ ... دیدن ادامه ›› ترکمنچای.
از آفاتی که گریبان گیر متن نمایشنامۀ این کار شده و از نقاط ضعف کلیت اجرا نیز به شمار می رود افتادن به وادی اطناب است. متن بی جهت بیش از اندازه طولانی است. کنشمندی صحنه ها و پرده ها برای صد و هشتاد دقیقه و نشاندن مخاطب بدون ملال و خمیازه سه ساعت تمام بر صندلی خشک و محکم سالن اصلی تئاتر شهر کافی نیست. در یک بازنویسی می شد مواردی از تک گویی های فیروز و دیالوگ های سایر بازیگران را به گونه ای که کلیت اثر آسیب نبیند از آن حذف کرد و در عوض به اکت ها و میزانسن هایی که اندکی جوهر حرکت را بر صحنه به سیلان در بیاورد افزود.
از طرف دیگر این نمایش تا به چه حدی می تواند برای مخاطب عام که اگر نگوییم اکثریت، قشر قابل توجهی از تماشاگران را در بر می گیرد جذابیت و کشش ایجاد کند؟ بسیار کم. مخاطب این نمایش اگر چخوف و شکسپیر را نشناسد و مهم ترین آثار آنها را مطالعه نکرده باشد، از تماشای این اثر نمایشی چه طرفی بر می بندد؟ تنها دچار حالت گیج و گنگی خواهد شد که نمی تواند بفهمد چه چیز به کجا و چه کس ارتباط دارد و مطمئناً برایش ملال آور خواهد بود؛ اتفاقی که برای بسیاری از تماشاگران این نمایش می افتد. البته جدای از آن افرادی که بازی با گوشی همراه خود را به نگاه کردن سمت صحنۀ این نمایش ترجیح می دهند. از این روست که می توان گفت «سه خواهر و دیگران» تئاتری است برای تئاتری ها. تئاتری که بهتر بود شمولی بیش از قشری کم تعداد از جامعه را می داشت، آن هم در سالنی که از بزرگ ترین و پر صندلی ترین سالن های نمایش کشور است.
گذشته از این مباحث، انتظار می رفت که با توجه به چنین متن ترکیبی و در هم پیچیده ای، این آمیختگی در طراحی دکور نیز به چشم می آمد که چنین نیست. اکثریت آنچه دکور این نمایش می نمایاند مربوط می شود به آخرین نمایشنامۀ معروف چخوف؛ باغ آلبالو که البته در مواردی نیز افزودنی هایی بر آن می پیوندد. شاید بتوان اینطور استنباط کرد که هستۀ اصلی داستان نمایش، سالهای پایانی زندگی چخوف است و باغ آلبالو نیز آخرین کار مهم اوست که نگارش آن یک سال پیش از مرگش به پایان رسید، اما با توجه به حجم ترکیبی که صورت گرفته این استدلال برای استفاده از این دکور مشخص و محدود به یک نمایشنامه کافی نیست. حتی ترکیب و آمیزش بنیادی این نمایش در موسیقی آن نیز می توانست انجام گیرد. موسیقی در این نمایش شخصیت لازم خود را باز نیافته و به شکلی ابتر و به حال خود رها شده جلوه می کند. در نواختن سه نوازنده قبل از اجرا در لابی سالن و سپس رفتن آنها بر روی صحنه چه اتفاقی مابین تماشاگر و آنها صورت می گیرد؟ چه کاربردی وجود دارد؟ جوابی نمی توان یافت.
جدای از مسائل یاد شده، پیاده کردن و ساخت دکور، نه از نظر طراحی بلکه از لحاظ ساخت و موارد فنی و همچنین طراحی خوب لباس به همراه صحنه پردازی بخش طوفان و افکت های به موقع و تنظیم شده با فضا از محاسن این نمایش به شمار می رود.
و اما در مبحث بازیگری با توجه به تعداد نسبتاً زیاد بازیگران، بازی سه تن از نظر قوّت و قدرت به ترتیب در اولویت قرار می گیرد؛ افشین هاشمی، محسن حسینی و جمشید جهان زاده. در سایر بازی ها چیز شایانی که بتواند مخاطب را از دیدن یک بازی خوب سر شوق یا به وجد بیاورد مشاهده نمی شود به خصوص در بازی افسرهای دو گانۀ روس که در دام به اصطلاح خارجی بازی کردن افتاده اند و در مواقعی بازی آنها به سمت ادا می رود و از فرم و قالب صحیح بیرون می زند. نکتۀ دیگر مربوط می شود به این مسئله که در چند سالۀ اخیر که بیش از پیش شاهد حضور و ورود بازیگران دنیای سینما و تصویر به دلایل گوناگون بر صحنۀ تئاتر هستیم جدای از اشتباه نبودن کامل این جریان، نواقصی مشهود در کار این عزیزان به چشم می خورد. از مهم ترین این نواقص می توان به نداشتن صدای تربیت شده برای صحنۀ تئاتر اشاره کرد. در این نمایش نیز این نقص را در صدای بهنوش بختیاری می بینیم و از آن بدتر در بازی نرگس محمدی در نمایش «راپورت های شبانۀ دکتر مصدق» که هم اکنون در تالار وحدت بر صحنه است. لازمۀ بازی بر صحنۀ تئاتر رسیدن به ورزیدگی هایی است و لازم است بازیگران تصویر که همواره میکروفونی را در یک متری تارهای صوتی خود فراهم دیده اند برای رسیدن به آن توانایی ها ابتدا زمانی را صرف کرده و سپس پا بر صحنۀ تئاتر بگذارند، آن هم صحنه هایی با مشخصات و در ابعاد و گستردگی های سالن اصلی تئاتر شهر و تالار وحدت.
نمایش «سه خواهر و دیگران» ترکیب گسترده و پر حجمی است که در جغرافیای خود از روسیه و انگلستان تا ایران و کنکاش در تاریخ آن را در هم می نوردد اما رساندن این عناصر پر تعداد به یک کلیت موزون و تبدیل این کثرت به وحدتی نهایی، تا نیمه و حوالی پنجاه درصد موفق عمل کرده است و آن لذتی که مد نظر نویسنده و کارگردان آن بوده در چینش اجزای نمایش و قالب اجرایی آن ارزانی تماشاگر نمی گردد.

منتقد: وحید عمرانی