در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال وحید عمرانی | درباره نمایش برلین
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:09:57
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یک توصیه برای تماشاگران برلین:

سعی کنید وارد به بحث های جنسیتی، مقابله کردن با جنس مخالف، لج و لج بازی یا خدای ناکرده عقده گشایی نشوید. در این صورت نمایش را بر خود و دیگران زهر می کنید. بهتر است فارغ از این اخلاق های مذموم و تعصبات بیهوده سعی کنید با مشارکت در گفتگوها و ورود به صحنه و بازی با بازیگران نمایش لذت ببرید و بیاموزید.
شبی که بنده نمایش را دیدم، برخی از تماشاگران به ویژه از میان خانم ها با پرخاش، مجادله و جواب دیگران را دادن داشتند فضا را مخدوش می کردند که با مراعات ما و سایرین اتفاق خاصی نیافتاد. سعی کنید صحبت دیگران را اصلاح یا رد نکنید. شما نظر خودتان را بگویید، کاری به نظر دیگران نداشته باشید. هر کسی حق دارد عقیدۀ خود را ابراز کند. بیایید کمی تمرین دموکراسی کنیم. مایی که دیکتاتوری را محکوم می کنیم، خود نباید نمونه ای بارز از یک دیکتاتور باشیم و مدام به قصد سرکوب دیگران قد عَلَم کنیم.
در صحبت ها شرکت کنید و بر صحنه به ایفای نقش بپردازید.
سعی کنید لذت ببرید.
درود بر همگی.
«تئاتر برای همه»

برلین نمایشی است با ساختار برشتی و سیستم فاصله گذاری روشن که هستۀ اجرایی آن را تشکیل می دهد. بهره وری از یک برنامۀ مشارکتی ... دیدن ادامه ›› در این تئاتر؛ یعنی تماشاگر به جای بازیگر در سطحی است که نمونۀ آن در این سال ها در تئاتر یا به کل وجود نداشته یا بسیار معدود بوده، یا اینکه در صورت وجود، در این حد نبوده است. موارد متعددی وجود دارد که باعث می شوند برلین در اهداف اجرایی خود، اثر موفقی به حساب آید به شرح زیر:
1 - استفاده از یک تم و موضوع فراگیر اساسی که در زمرۀ مسائل مبتلا به بشری است و تمامی انسان ها در طول زندگی خود به طور حتم با آن برخورد کرده و در موقعیتش قرار می گیرند. دروغ به عنوان یک پدیدۀ اجتماعی که انسان ها همواره با موقعیت و پیامدهای آن روبرو بوده اند و پیچیده تر از آن، موضوع دروغ مصلحتی که آیا به واقع فرد، مجاز به دروغ گفتن هست یا خیر؟ بزرگان ما پیش از این به ویژه در عرصۀ ادبیات به این موضوع پرداخته اند و شاید این پرداخت ها در آثار سعدی که یک مصلح اجتماعی و در جایگاه مرشد و معلم انسان هاست پر رنگ تر به نظر می رسد. وی در باب اول گلستان (در سیرت پادشاهان) می گوید: «دروغی مصلحت آمیز، به از راستی فتنه انگیز.» همچنین این کلام به صورت ضرب المثل در آمده که: «جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت.» بنابراین چنین تمی موفق می شود که تا حد بالایی ذهن تماشاگر را با خود درگیر کرده و او را وادار به یادآوری مواردی در همین مفهوم که تا کنون در زندگی اش رخ داده می سازد.
2 - پرداختن به برخی از مسائل تعیین کننده در زندگی زناشویی که در دوران ما به ویژه به دلیل رواج برخی از شبکه های ماهواره ای از قبیل «جم» و «فارسی 1» به طرز پر رنگی برخی آمارها را در بخش طلاق یا خیانت های منجر به آن جابجا کرده است، موجب می شود که نمایش به گونه ای در کنار تم اصلی به آسیب شناسی در این مقوله نیز بپردازد. همچنین تمامیت طلبی های برخی از زوجین و حس مالکیت بر همسر که حتی متوقع هستند که علاوه بر وسایل شخصی او افکار او را نیز صاحب شده و به وارسی آن بپردازند که موجب دوری زوجین و در نهایت آسیب های متعاقب در زندگی زناشویی خواهد گردید. در این بین به مسائلی دیگر نظیر تفاوت سطح تحصیلات، افکار و گرایش ها و پیامدهای آن نیز در بین همسران می پردازد. بنابراین کارگردان در انتخاب متن که موضوع و معضل روز جامعه بوده و سعی در حل ابهامات آن و دستکم وادار کردن مخاطب به اندیشیدن دربارۀ یافتن راه حل های رفع این موارد درست و به جا عمل کرده است.
3 - تبدیل شدن تماشاگران به یک شورا برای حل مشکل موجود در داستان نمایش موجب نزدیک تر شدن آن ها به یکدیگر و تمرین گفتگو و دیالوگ برقرار کردن می شود که خود به منزلۀ یک تمرین روابط اجتماعی، تحمل نظر مخالف، توجه به هنر شنیدن و گفتن در موقع مقتضی است. در این بین ورود تجارب و اندیشه های مخاطبان در مسیر اجرا نیز مفاهیم و آموزه های جدیدی را به ذهنیت های خود گروه تئاتر اضافه کرده و این تقابل موجب یک ارتباط دو طرفۀ جذاب مابین بازیگران و تماشاگران می گردد.
4 - دعوت از تماشاگر برای اینکه راه حلی را که برای رفع مشکل در نظر دارد بر صحنه بازی کند و به جای کاراکتر مرد یا زن قرار بگیرد به عینی تر شدن مسئلۀ مورد نظر در ذهن او کمکی شایان کرده و قدرت آنالیز و تحلیل او را به کار می اندازد. ضمن اینکه یک مخاطب معمولی این فرصت را می یابد تا دل به دریا زده و به طور واقعی در مقابل چشمان سایر تماشاگران بر روی صحنه و در کنار بازیگران واقعی و ایجاد تعامل با آنان به بازیگری کردن در حد توان خود بپردازد که این می تواند به غیر از تقویت و باور مسئلۀ اعتماد به نفس، به منزلۀ یک بوتۀ آزمایش باشد که هر فردی خود را در بازۀ زمانی آن بیازماید و چه بسا به کشف خصوصیات تازه ای در نهاد خود نائل گردد.
5 - محمد یعقوبی و بهار کاتوزی از ترفندی کارآمد در نوشتن نمایشنامۀ خود بهره برده اند که در مرحلۀ اجرایی شدن آن به انتقال مطلب و راهسپاری تا هدف مورد نظر نمایش، کمکی شایان نموده است و آن کوتاهی این دو مونولوگ و حد و اندازۀ کافی و بسندۀ آن است. این رعایت ایجاز موجب آن می شود تا مخاطب مهلت بیشتری را برای شرکت در اجرا بیابد. مونولوگ ها به نحوی توأمان شکل اجرایی به خود می گیرند و با دیالوگ گویی نیز آمیخته هستند. این درآمیختگی مونولوگ و دیالوگ به نحوی است که مرز مشخصی را برای آن نمی توان قائل شد به این نحو که زن در اتاق خواب و مرد در اتاق پذیرایی همزمان گفتگوهای درونی خود را مطرح کرده و در این بین گاه به رد و بدل کردن دیالوگ با هم بدون اینکه یکدیگر را ببینند می پردازند. انتخاب این ریخت و ساختار اجرایی توسط کارگردان بسیار به جان این متن نشسته و چه بسا از خود نمایشنامه نشأت گرفته باشد. موارد رعایت شدۀ فوق موجب گردیده تا تماشاگر از ابتدا تا انتهای نمایش حتی لحظه ای احساس خستگی و ملال نکند و مدام درگیر داستان باشد. در این بین طراحی نور نیز به کمک فاصله گذاری می آید و حدود اجرای متن اصلی توسط بازیگران و کار مجزایی که تماشاگر باید انجام دهد را تعیین می کند و با تغییر موضع نور بر صحنه و بازیگران، به آنها دستور اجرا، مشارکت یا توقف می دهد. حتی گاه با اندکی نور دادن به طور خفیف بر تماشاگر وی را دعوت به شروع مداخله در اجرا می نماید. نقطۀ قوت دیگری که متن دارد مربوط می شود به انتخاب زمان مناسب برای مداخله و شرکت تماشاگر در ماجرا. دعوت به این ورود، زمانی صورت می گیرد که بگو مگوهای بازیگران زن و مرد به بن بست بر خورده، به جایی می رسد که هر دو عاجز از ارائۀ راه حل برای برون رفت از این بحران می گردند. دقیقاً سر همین بزنگاه است که از تماشاگر خواسته می شود تا برای حل مشکل با تکیه بر مشاهدات، دانش، تجربیات و افکار خود به درون صحنۀ نمایش ورود کند. همچنین با تعیین کردن دو گفتگوی تلفنی برای هر کدام از بازیگرها، مکان نمایشی به فراتر از محیط اجرا تسری داده شده، وسعت بخشیده می شود. بدین گونه در روند ماجرا تنوع اجرا شده و باعث می گردد تا مخاطب به شخصه دیالوگ های فرد پشت خط تلفن را در ذهن خود بنویسد و بشنود.
6 - طراحی صحنه در کمال سادگی به کاربری مناسب خود دست می یازد. با گذاشتن یک مبل دو نفره و میز کوچک در اطاق پذیرایی و استفاده از یک پارچۀ سیاه نازک که به منزلۀ دیوار اطاق خواب است در سمت چپ و بهره بردن از نور پشت آن درون فضای فرضی، هویدا شده و میزانسن های بازیگر زن در حالی که بر تخت نشسته و با افکار خود درگیر است به خوبی رؤیت می شود.
7 - تعریف و افزودن یک مجری اجرا، عملی ضروری بوده که کارگردان نیز آن را در شاکلۀ اثر لحاظ کرده است. در صورتی که فردی برای مدیریت و ادارۀ صحنه و تعیین صحبت و مشارکت تماشاگران در نظر گرفته نمی شد به ناچار یکی از بازیگران مجبور بود چنین وظیفه ای را بر عهده بگیرد و این اتفاق موجب کاهش اثر بازی ها در حین نمایش و انتقطاع حسی تماشاگر با بازیگر بیش از حدِ لازم، می گردید.
8 - لازمۀ بازی در چنین نمایشی این است که بازیگران آن از قدرت و مهارت بداهه پردازی بالایی برخوردار باشند. آنها تا پایان اجراها این امکان را خواهند یافت که خود را در این زمینه محک بزنند و به منظور ارائۀ بازی بهتر و کامل تر، به توانایی های خود در کسب این مهارت بیافزایند. زمانی که با دعوت مجری نمایش، تماشاگر به اجرا ورود می کند با توجه به اینکه اغلب برای بازیگر فردیست ناشناخته و امکان این هست که واکنش ها و دیالوگ های ناگهانی و پیش بینی نشده ای را از خود بروز دهد، لازم است تا بازیگر با حفظ چهارچوب داستان و هدف نمایش صحنه را اداره کند و او را دستکم به سمت اجرایی دیدنی تر سوق داده و در حین بازی هدایت کند. در این بین مبحث ورود سایر بازیگران تئاتر و سینما که خبرۀ اجرا هستند و گاه در بین تماشاگران پیدا می شوند، لطف و شیرینی خاص خود را دارد که با بهره گیری از چنین فرم اجرایی توسط کارگردان می تواند لحظات دیدنی و خوبی را رقم بزند.
از ضعف ها و نواقص بارز این نمایش مدت زمان کوتاه آن است. زمان یک ساعت برای چنین نمایشی کفایت نمی کند. زمانی که تماشاگر در اوج درگیر شدن با مفاهیم و کشف راه حل مشکلات آن است، مدت اجرا به پایان می رسد و در حالی که مخاطبِ مشتاق می خواهد باز هم ببیند و چه بسا در پروسۀ بازی مشارکت کند، به بیرون از سالن نمایش هدایت می شود. حداقل زمان مورد نیاز برای چنین اجرایی، یک ساعت و نیم است؛ اگرچه حتی اگر تا دو ساعت نیز ادامه پیدا کند ممکن است مخاطب متوجه گذر زمان نشود.
با اتخاذ چنین شیوه ای در اجرا به طور نظام مند، صحیح و با ساختار مناسب و هنرمندانه، تئاتر این امکان را می یابد تا برای نهادینه کردن فرهنگ مناسب برای بررسی و رفع یک سری از مشکلات پر اهمیت و خاص که شیوعی بیش از سایر آسیب ها در اجتماع دارند، وارد عمل شده و تأثیرهای مثبت در کسب آگاهی برای برطرف کردن معضلات را دو چندان کند. هنر تئاتر به خوبی و در حدی بالا این پتانسیل را دارد تا در جایگاه یک درمان کننده و چاره گر برای جامعه باشد و به انسان ها بیاموزد تا فارغ از عصبیت ها و نگاه های تیره، به گفتگو با یکدیگر بپردازند، زیباتر ببینند و اکسیر محبت را نثار همدیگر سازند تا دنیا را به جایی بهتر برای زندگی مبدّل کنند.

منتقد: وحید عمرانی (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)
ممنونم از این نگاه موشکافانه و دقیق شما ...
سپاس و ارادت
۱۵ فروردین ۱۳۹۶
جناب عمرانی گرانقدر، ممنون از توضیحات مبسوط و دقیقتون.
با توجه به توضیحات ارزنده شما، مشتاق تر شدم کار رو حتما ببینم.
۱۵ فروردین ۱۳۹۶
خواهش می کنم خانم محمدی. بلگه گمان می کنم دیدنش تجربۀ بدی واسه شما نباشه.
۱۵ فروردین ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید