در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال وحید عمرانی | درباره نمایش بی پدر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:29:42
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
«خشونت؛ برهنه بر صحنه»
(به چاپ رسیده در روزنامۀ شرق 96/2/2 شمارۀ 2845)

نمایش «بی پدر» بر اساس داستان معروف «شنگول، منگول و حبۀ انگور» نوشته ... دیدن ادامه ›› شده که آشنای اذهان تمامی افراد این اقلیم است و چه بسا کمتر کسی پیدا می شود که این داستان را حداقل یک یا چند بار در کودکی از پدر و مادر خود قبل از خواب نشنیده باشد، کتابهای مربوط به کودکان را دربارۀ آن نخوانده باشد یا انیمیشن های تلویزیونی آن را ندیده باشد. این بار داستان به گونه ای دیگر رقم می خورد؛ گرگ با مادر بزغاله ها ازدواج می کند و همراه با توله اش (گرگک) به آنان پیوسته و زیر یک سقف، زندگی مشترکی را آغاز می کنند. این ترکیب نامتجانس، موجب بروز فجایعی می گردد که تمامی آنها با دقت و جزئیات فراوان بر صحنه آفریده و ترسیم می شوند.
این نمایش اثریست با تم خشونت و وحشت همراه با رگه های آشکار الیناسیون که بر اساس شیوه های اجرایی اکسپرسیونیسم به اجرا در آمده است. حتی نمایشنامۀ آن نیز بر اساس همین مکتب نوشته شده چنانکه امحای هویت فردی یکی از زمینه های فراگیر و بن اندیشه های اصلی نمایشنامه های اکسپرسیونیستی است که در این نمایش فراوان به چشم می خورد. «ویژگی های نمایشنامه های مکتب اکسپرسیونیسم موجب می شود این امر بر آنان مترتب گردد که فضای این متون به خواب و رویا شباهت پیدا کرده و رویدادها و کارپرداخت های آن گذران، شتابنده، گیرا و تکان دهنده از کار درآیند.» (ناظرزاده کرمانی، 1389: 30) و این خواب و رویا در نمایش مزبور در جنس و قالب کابوسی تکان دهنده جلوه می کند.
در نوع بازی ها و شیوۀ کارگردانی نیز ویژگی های بارز گزاره گرایی را شاهد هستیم. دوری از واقع گرایی، میل و سوق به تئاتریکالیسم (نمایش گرایی) همراه با حفظ ویژگی های بازی تئاتری در حرکات و بیان بازیگران کاملاً هویداست. پیش از این در نمایش هایی نظیر «هراکلس 5» به کارگردانی ناصر حسینی مهر، «مرد بالشی» به کارگردانی محمد یعقوبی، «ستوان آینیشمور» به کارگردانی حسن معجونی، «بر اساس دوشس ملفی» به کارگردانی محمد رضایی راد و ... شاهد فرازهایی از خشونت بر صحنه بوده ایم اما این عنصر در «بی پدر» به طرزی آشکارتر و برهنه تر چهره می نماید و در صحنه هایی تا مرز اشمئزاز در روان مخاطب نفوذ می کند چنانکه در لحظاتی از نمایش نظیر حمام خونی که در پایان به راه می افتد، آشکارا به یاد فیلم های پر از خشونت و خونبار کوئنتین تارانتینو؛ کارگردان شهیر سینمای آمریکا می افتیم.
اسلاوی ژیژک؛ فیلسوف، نظریه پرداز و جامعه شناس اسلونیایی معتقد است: «رودرویی مستقیم با خشونت ذاتاً تحیر زاست. بیزاری شدید از اقدامات خشونت بار و همدری با قربانیان، پیوسته همچون کششی دام گونه، ما را از اندیشیدن باز می دارد و برای آن که بتوانیم بی طرفانه به بسط نظریِ گونه شناسی خشونت بپردازیم باید بنا به تعریف، چشم بر تاثیر آسیب زای آن ببندیم.» (ژیژک، 1389: 12)
سید محمد مساوات از این تحیرزا بودنِ برخورد مستقیم با خشونت در روایت دراماتیک خود بهره برده و آن را دستمایۀ آفرینش کلی این اثر اجرایی قرار داده است. چنانکه خواندید از منظر فلسفه، رویارویی با خشونت برهنه و جان گز برای لحظاتی مخاطب را از اندیشیدن باز می دارد و همین لحظات هنگامی که دراماتیزه می شوند و بر صحنۀ تئاتر به نمایش در می آیند، می توانند تجربه ای جدید را برای تماشاگر رقم زنند تا تأثیر آن را در نهاد خود واکاوی کند و به شناخت هایی ویژه از خصوصیات ذهنی و عینی شخصیتی اش دسترسی یابد.
در مبحث نوع بازی با توجه به طراحی مشخص موسیقی، افکت ها، دکور و ایجاد رابطۀ مستقیم این موارد با بازی های 16 بیتی قدیمی کامپیوتری، آتاری و پلی استیشن های اولیه، جنس بازی ها و حرکات بازیگران این نمایش نیز با همین موارد منطبق گردیده است. از ویژگی های بازی اکسپرسیونیستی یکی این است که «بازیگران می توانند بازی خود را هم در واکنش نسبت به این شرایط و موقعیت ها و هم به صورت نوعی ماشین، طراحی کرده و بر صحنه جلوه دهند؛ هم علیه «ماشینیزم» شورش کنند و هم خود به صورت قطعه ای از آن در آیند.» (ناظرزاده کرمانی، 1389: 38) که این ویژگی را به وضوح در بازی های این نمایش شاهد هستیم، هر چند کارگردان در طراحی صحنه به راه نمایش های گزاره گرا نرفته است، چنانکه اغلب نمایشنامه های مکتب اکسپرسیونیسم دارای شمار فراوانی صحنه می باشند که در اینجا تنها شاهد یک صحنه و دکور ثابت از ابتدا تا انتهای نمایش می باشیم.
عملکرد بازیگران بر صحنه حکایت از تمرین های بسیار دارد. پرورش و رعایت شیوۀ ویژه در بیان از قبیل تغییر مصدرهای صدا، تکرارها و نوع گفتار، همچنین حرکات بدنی طراحی شده در ژست ها و حرکات با توجه به ویژگی های ذاتی نقش ها و همان بازی های رایانه ای همواره به چشم می خورد. بازیگران انرژی بسیاری صرف می کنند و همگی موفق گردیده اند در حدی موجه و پذیرفتنی ظاهر شوند. طراحی متناسب و دقیق دکور نیز از محسنات این نمایش به شمار می رود.
و اما عیب و نقص اصلی «بی پدر» بر می گردد به کشدار بودن اضافی برخی از صحنه ها، برای مثال صحنۀ دریدن و خوردن کالبد شنگول که بیش از حد به طول می انجامد. این صحنه ها نظیر همین صحنه اگر کوتاه تر طراحی شده بودند می توانستند تأثیر هولناک تری بر روان تماشاگر بگذارند، زیرا زمان وارد کردن شوک اصولاً کوتاه است، درست همانند یک ضربۀ محکم هوک از یک بوکسور ورزیده که اندکی به طول می انجامد. برای این نمایش مدت زمان 95 الی 100 دقیقه کفایت می کرد و در این صورت از برخی تکرارهایی که گرچه تعمدی هستند اما کارکرد لازم خود را نمی یابند کاسته شده، از خستگی های حاصل آن جلوگیری می شد و نمایش به نتیجۀ مطلوب تری دست می یافت.
به هر حال سید محمد مساوات در نمایش های خود از گذشته تا به حال نشان داده که در تئاتر، از منظر و دیدگاه شخصی و ویژه برخوردار است و آن را هم در نوع جهان بینی و هم گزینش شیوه های کارگردانی و اجرا همواره لحاظ کرده است که این نکته موجب می شود تا نتوان از دیدن هر نمایش جدیدی که بر صحنه می برد چشم پوشی کرد.

منابع و مآخذ:
1 - گزاره گرایی (اکسپرسیونیسم) در ادبیات نمایشی، فرهاد ناظرزاده کرمانی، تهران، سروش، چ 3، 1389
2 - خشونت (پنج نگاه زیر چشمی)، اسلاوی ژیژک، ترجمه علیرضا پاک نهاد، تهران، نی، چ 1، 1389

منتقد: وحید عمرانی (عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران)
دوست فرهیخته ام‌ ممنون از نوشته مفید و خواندنی تان. استفاده کردم
جناب عمرانی گرانقدر به ژیژک اشاره داشتین و مساله تحیرزایی مواجه مستقیم با خشونت و بازماندن مخاطب از تامل درباره آن..‌دست بر قضا من فکر می کنم مدت زمان طولانی و مکث های مساوات در اجرا دقیقا به همین دلیل صورت گرفته ..به نظرم خشونت عریان در این نمایش از پرداخت مک دونا یی به مساله ی خشونت استعلایی تر (والایش یافته تر)ست و در سطحی بالاتر قرار می گیرد ... مکث ها و زمان طولانی در پرداخت هوشمندانه از چنین داستان کودکانه آشنا برای همه ما به طور شوک آور، اتفاقا مبتنی بر آزار هوشمندانه ی تماشاگر به دلیل جلوگیری از اسیر شدن در تحیر ناشی از مواجه خشونت عریان بر صحنه و تامل بسیار عمیق تر بر دلایل و ریشه ها ی آن می باشد. کاری که هانکه با تاثیر از پازولینی در سینما کرده ..جلوی گیری از تجاری شدن و تلذذ سرگرمی وار به خشونت
با تشکر فراوان .ارادتمند
۳۰ فروردین ۱۳۹۶
ممنون از توضیحات خوبت ابرشیر عزیز. استفاده بردم. بله حرفت قابل تأمل است.
۳۰ فروردین ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید