در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال وحید عمرانی | درباره فیلم چهارشنبه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:34:08
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فیلم از منطق روایی درستی برخوردار است. شتاب زده نیست و حوادث را آرام آرام نه در حدی که حوصله سر ببرد و نه اینکه عجولانه عمل کند، رقم می زند و پیش می برد. آرمان درویش با توجه به تازه کار بودن خوب توانسته در مقابل بازیگری پر تجربه و کاربلد همچون شهاب حسینی ایفای نقش کند. هستی مهدوی نتوانسته به خوبی در نقش بنشیند. گریم و لباس هم هر چه زور زده اند نتوانسته اند یک دختر پایین شهری را از او تصویر کنند زیرا اصل قضیه که پردازش و تحلیل نقش توسط خود بازیگر است در حد کافی صورت نگرفته است. بر خلاف او نسیم ادبی را می توان باور کرد. بازی طبیعی و کم نقصی را از او شاهد هستیم که هیچ جا از فیلم بیرون نمی زند و به آن چفت و بست می شود.
سابق بر این یکی از انتقادهای پر رنگی که به سینمای ایران می شد این بود که مدام در فیلم ها شاهد اماکن بالای شهر و خانواده های میلیاردر و در رفاه هستیم و سینما از بخش اعظم مردم جدا شده است لیکن در سال های اخیر سینما به سمت قشر اکثریت حرکت کرده که در دو سال گذشته نمونه های بسیاری از آن را شاهد بوده ایم. جدیداً هم که ابد و یک روز را در این فضا داریم و همین فیلم چهارشنبه که حوادث آن در فضای پایین شهری و طبقۀ فرودست و محروم جامعه اتفاق می افتد. فیلمنامۀ چهارشنبه در بیشتر مواضع خوب کار می کند اما برخی جاها پرداخت کمرنگی دارد که برای جذابیت بیشتر می توانست کمی پر رنگ تر و با تفصیل بیشتری کار شود. برای مثال در ابتدای فیلم نه تنها هیچ صحنه ای را از دعوای سرنوشت ساز شاهد نیستیم بلکه در طول فیلم تا پایان آن نیز اشارۀ واضحی به اینکه این دعوا اساساً بر سر چه چیزی بوده و چه پیشامدی بوده که موجبات یک قتل را رقم زده است؟! تنها در یک سکانس اشارۀ کوچکی می شود که قتل غیر عمد بوده و لاغیر. اگر پیرو حادثه ای که تمامی جهان فیلم را تا به آخر تحت سیطرۀ خود قرار می دهد و بذر اصلی داستان است که عواقب آن تا پایان رشد و نمو می کند پرداخت بیشتری صورت گرفته بود می توانست رضایت ذهنی بیشتری را برای تماشاگر فراهم کند و در نتیجه مخاطب با داستان آشناتر و عواطفش برانگیخته ... دیدن ادامه ›› تر گردد.
نکتۀ دیگر اینکه در تمام طول فیلم هیچ موسیقی ای وجود ندارد جز پایان آن. با این حال این فقدان موسیقی به چشم نمی آید و حتی چه بسا که تماشاگر متوجه آن نمی شود گویا فیلمساز تماشاگر را وادار می کند که در ذهن خود برای صحنه های فیلم موسیقی خلق کند و تقسیم حوادث به گونه ای است که فیلم همچنان دنبال کردنی باقی می ماند و نبود موسیقی احساس نمی شود. از سوی دیگر هنگامی که پس سکوت موسیقی در سرتاسر فیلم ناگهان این عنصر قدرتمند در پایان فیلم ظهور می کند آن هم با آن صدا و ریتم تصاعدی به خوبی تأثیر خود را روی برانگیختگی ذهن و عواطف تماشاگر می گذارد تا آنجا که پس از اوج تنالیته و ریتم و صدا، به ناگهان سکوت ... و سپس تیتراژ پایانی که ترفند و طراحی مناسبی برای این فیلم بود.
انگ و اصطلاح سیاه نمایی به این فیلم نمی چسبد. چه بسا خانواده هایی که در جامعۀ امروز و در همین جغرافیا با مسائلی حادتر از حوادث این فیلم دست به گریبانند و اگر اندکی دقت کنیم هم درباره شان می شنویم و هم در اطراف خود می بینیم. سیاه نمایی وقتی است فیلم ساز چیزهایی که وجود ندارند را حال با هر انگیزه ای به جامعه ای نسبت دهد. یعنی در محیطی که سیاهی وجود ندارد سیاهی دروغین ترسیم کند، اما ماجرای این فیلم در شرایط کنونی به راحتی محتمل و اتفاق افتادنی و افتاده است.
بنابراین سیاه نمایی به شمار نمی رود. فیلم با عروسی شروع می شود و با عروسی پایان می یابد اما عروسی ها در واقع عزا و شوربختی هایی هستند که تنها بزک و جامۀ عروسی به تن دارند که این جمع نقیضین در یک فضای رئالیستی با طرح و تفکر دقیق نویسنده و کارگردان به خوبی جلوه کرده است. به عنوان تجربۀ اول کارگردانی فیلم بلند می توان این کارگردان را مورد ستایش قرار داد و در کار خود موفق دانست.
پرند محمدی این را خواند
سحر مدیرزاده، فریده کیوانی و فرانک.غ این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید