در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال وحید عمرانی | درباره نمایش جایی در میان خوک ها
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:57:17
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
در بادی امر این را باید گفت که خانۀ نمایش آو با توجه به شرایط طبیعی ای که دارد محیط مناسبی جهت اجرای نمایشنامۀ آتول فوگارد؛ «جایی در میان خوک ها» است و فضای آن مکان، کارگردان را از فکر کردن به دکور بی نیاز می کند. ساختمان آنجا در اصل یک سرداب و حمام قدیمی مربوط به اوایل دوران پهلوی اول و چه بسا اواخر قاجار است که حالتی دخمه مانند دارد و کمک بسیاری به فضاسازی این نمایش می کند. اما در کارگردانی استفادۀ لازم و حساب شده از این مکان به قدر کافی به عمل نیامده است. جا داشت در مبحث طراحی نور کار بیشتر و تفکر شده تری صورت می گرفت و از تابیدن آن نور مستقیم در اکثر اوقات نمایش در چشم تماشاگر جلوگیری می شد.
ضعف دیگر کار به زعم بنده این است که از نود دقیقۀ نمایش، هشتاد دقیقه اش را داریم صدای داد و فریاد و جنجال می شنویم و این مسئله گوش تماشاگر را آزار می دهد و گه گاه او را از کار خسته و رویگردان می سازد. درست است که باید سالها زندگی خشن و نکبت بار نشان داده شود و با آرامشی که در پایان حاکم می شود ایجاد پارادوکس نماید؛ اما این همه داد و فریاد که برخی جاها نیروی محرکۀ قبل از آن هم به درستی مشخص نیست به کار ضربه می زند.
ایراد دیگر، مکان ورود روح و یا خاطرۀ مادر به صحنه است. در صحنه ای می بینیم که دو بار روح یا خاطرۀ مادر نقش اول مرد به آن فضا با لباس سفید وارد می شود و اشباح و عوامل تیرگی را که سیاه پوش هستند، از صحنه می تاراند. جای ورود مادر بهتر بود عوض می شد و مثلاً از جایی که همسر مرد وارد می شود صورت می گرفت؛ اما مادر دقیقاً از طرف خوکها و جایی که آنها قرار دارند و مشغول خرناس کشیدن و باد در کردن هستند وارد می شود و مشخص است که این میزانسن به خوبی طراحی نشده است. از ضعف بیانی بازیگر نقش اصلی مرد و عدم توانایی اش برای تلفظ برخی حروف که بگذریم ضعف دیگر در وجود نقش بچه بود که بیشتر حالت باسمه ای داشت و درست و به جا از حضور کودک استفاده نشده بود. نقاط ورود و خروج و او به صحنه درست و واضح طراحی نشده بود. دیالوگ گفتنش در پایان با صدای ضعیف و ناقص ... دیدن ادامه ›› و بازی تربیت نشده انجام می شد که به کار ضربه می زد، چه بسا اگر از دختر ریزنقش حدود سیزده یا چهارده ساله و با سابقۀ بازیگری به جای پسربچه با این سن کم استفاده می شد بسیار بهتر بود.
در ابتدای نمایش تماشاگران در فضایی دالان مانند قبل از ورود به محلی که بخش اعظم اجراء در آنجا قرار دارد هستند و قسمت کوتاهی از نمایش را می بینند. در بخش دیگری از نمایش دوباره تماشاچی به دنبال بازیگران به همین نقطه باز می گردند تا شاهد گردش بازیگر اصلی مرد پس از سالهای متمادی در فضای آزاد باشند. همه چیز برای او تازگی دارد. هوای آزاد پر اکسیژن، عطر گلها در هوا، صدای پرندگان و ... قبل از اینکه بازیگران و تماشاگران دوباره وارد به این فضای دالان مانند که به جای فضای بیرون از خوکدانی مورد استفاده قرار می گرفت بشوند، می شود که توسط برخی اعضای گروه تغییراتی در آن فضا حاصل آید. مثلاً از گلدانهای گیاهان طبیعی که در بدو ورود تماشاگر به آن دالان وجود نداشته استفاده کرد و فضا و طبیعت بیرون را تصویر کرد و یا همینطور می شود از انفیه و رایحه های گلها و اسپری کردن آن در فضا پیش از ورود تماشاگر استفاده کرد تا در هنگام ورود، مخاطب فضای آن محیط باز را در مقایسه با فضای نم زده و متعفن خوکدانی هم به صورت بصری و هم با استفاده از شامه احساس کند و حس آزادی آن اسیر فلکزده را با تمام وجودش ادراک نماید.
از نقاط قوت این کار استفاده از بازیگر به جای خوک و همچنین تبدیل آنها به یک دستۀ موزیکانچی و نوازنده است که ترانه هایی نیز به صورت جلوبرندۀ نمایش متناسب با متن، فضا و اتفاقات آن در چند قسمت با سازهایی که خود می نوازند و به صورت زنده اجراء می کنند و فضای کار را تنوع و تازگی بخشیده، جلوی خسته شدن بیشتر مخاطب را می گیرند. این ایده هم که اجراء تا خروج کامل تماشاگر از مکان اجراء نیز ادامه داشت و پایان نیافت جالب توجه بود و برای این متن جواب می دهد و می تواند درگیر کننده باشد.
سلام دوست عزیز
من تمام مطالبی رو که شما گفتید رو خوندم و به عنوان یک مخاطب تئاتر دوست داشتم چند جمله بیان کنم. بنده تازه به ایران آمده ام ومتعسفانه از این نوع نقد ها هیچ جا ندیده بودم.
من یک بار به پیشنهاد خواهرزاده ام به دیدن این کار رفتم وبعدش دو بار دیگر خودم مشتاقانه به تماشای این کار نشستم.
سوال من از شما اینجاست که چگونه شما اینهمه اطلاعات دقیق نسبت به این سالن دارید و همه چیزو دقیق دیدید ولی آنچه باید رو ندیدید!؟ مثلا ندیدید که سالن امکانات نوری نداره و نتونستید متوجه بشید که ما شاهد جنون های مردی ترسو و فراری بودیم که چهل سال در خوک دانی منزلش خود را ... دیدن ادامه ›› پنهان کرده وبه بیماری های روانی مبتلا شده که سرشار از جنونه و جنون سرشار از تشنجه وتشنج سرشار از بیرونریزی.
به نظر من کارگردان قصدداشت یک ساعت ونیم از چهل سال این مرد رو به من و شما نشون بده واینکه چه کشیده در چهل سال. پس به نظر بنده کار مستلزم فریاداست ضمنا آگوستیک سالن را هم در نظر بگیرید.
از نظر من هیچ یک از میزان ها بی معنا نبود واگر کر هم بودم مفهوم میزان ها رسا بود(کل فضایی که ما در آن بودیم خوکدانی بود ومادر از هر جا میآمد خوکدانی بود)مگر از بالا که امکانات سالن ...
وحتی از بیرون آمدنش مفهوم را عوض میکرد
ومن علت پیشنهاد بازیگر کودک دختر را نفهمیدم!
اگر کار مشکلی داشت کارکردانی بود چرا که وقتی با استفاده از اینهمه نماد والمان طرح وطراخی نتوانستند مفهوم رو به شما انتقال بدند پس ایراد از کارگردانیست(البته احساس می کنم اگر پیتر بروک هم برای شما کار کند شما همین نقد ها را داشته باشید)
من دورادور متوجه سختی کار تئاتر در وطن هستم ولی مثل اینکه اهالی تئاتر در ایران اطلاعاتی در این زمینه ندارندویا شاید خود را به بی توجهی می زنند!!!
امیدوارام از کلامم پریشاننشده باشید.ا
درود بیکران بر جوانان
احتراما کیوان کیانفر مدرس تئاتر در موسسه پرات نیویورک
۲۷ شهریور ۱۳۹۲
درود بر شما کیارش عزیز. خیلی لطف دارید. اتفاقا پست های شما را می خوانم و ممنون که این همه وقت میگذارید.
۲۸ شهریور ۱۳۹۲
پاسخ برای کیوان کیانفر: آقای کیانفر مطلبی که در نوشتۀ شما مرا متعجب کرد این است که ما مشکلی داشتیم در اصفهان و در برخی محافل تهران نیز این مشکل هست که که آن عکس العمل های غیر حرفه ای در مقابل نقدهای تئاتر هست. اما با کمال تعجب می بینم که شما نیز که خود را مدرس تئاتر موسسه پرات نیویورک معرفی می کنید دقیقاً همان حالتی را دارید که مخاطبان غیر حرفه ای نقد تئاتر در اصفهان و یا سایر شهرستان های ما دارند. وقتی که در آن محافل ما به نقد تئاتر می پردازیم بعد از آن دیگر تمامی نظر ها نقد آن نقدیست که برای بار اول انجام شده است ودیگر کسی کاری با خود آن نمایش ندارد. من نمی دانم ما کی قرار است یاد بگیریم که به نظر یکدیگر احترام بگذاریم و ما هم نظر خودمان را ابراز کنیم و کاری به نظر و دیدگاه دیگران نداشته باشیم. در مورد امکانات نور سالن هم باید بگویم تنها با دو سیم سیار و دو تا پروژکتور پایه دار که قابلیت جابجایی داشته باشد و هزینۀ چندانی هم بر نمی دارد چون می توان اجاره کرد می شد تحولی در نورپردازی این کار ایجاد کرد. بعد هم نمی دانم از چه اینگونه غرض دار نوشته اید که اگر پیتر بروک هم برای ما کار کند ما همین نقدها را خواهیم داشت! برای نمونه ارجاعتان می دهم به نقدی که بر کار محمد رحمانیان برای نمایش «ترانه های قدیمی» که در همین سایت نوشته ام تا متوجه بشوید که آن نقد با این نقد تا به چه حد متفاوت است. شما بسیار یکسو نگرانه و با تعصب به یادداشت بنده ... دیدن ادامه ›› نگریسته اید و نمی دانم این حالتان دقیقا از کجا ناشی شده چون از کسی که به قول شما مدرس تئاتر در نیویورک است شنیدن چنین سخنانی بسیار بعید به نظر می رسد. در مورد بازیگر دختر هم باید بگویم شاید متوجه منظور بنده نشده اید. منظور من این بود که چون دخترها با کمی گریم شبیه پسربچه ها می شوند می شد از یک بازیگر دختر کارکرده با قدری گریم به جای آن پسربچه استفاده می شد تا کیفیت بهتری از بازی را شاهد می بودیم و کل کار بهتر از آب در می آمد. مسئله دیگر اینکه گفته اید خود را مدافع گروه های جوانی می دانید که در اینجا کار می کنند. اولا که خوشبختانه بچه های تئاتر ما خود به اندازۀ کافی در دفاع از خویش شایستگی و توانایی دارند و نیاز به وکیل مدافع ندارند. دوم اینکه این سبک نوشتن شما دفاع کردن نیست و چه بسا نتیجه عکس خواهد داشت. ما هم قصدمان از نوشتن بهتر شدن کار همقطاران تئاتریمان است نه حمله به آنان که حالا شما بخواهید در مقابل ما از آنها دفاع کنید! در ضمن نگران پریشانی ما نباشید. بنده که شش سال است در جراید و فضاهای مجازی نقد می نویسم به اینگونه حرفها نظیر افاضات جنابعالی عادت کرده ام و بیش از حد لزوم به این حرفها اهمیت نمیدهم که بخواهد به پریشانی بیانجامد. سالم باشید.
۲۸ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید