در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال وحید عمرانی | درباره نمایش مجلس ضربت زدن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:43:09
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
«جادوی صحنه»

اینکه بتوان با آگاهی بسیار و همه جانبه از دل موضوعی تاریخی، مذهبی، فلسفی، عرفانی، حماسی و آمیخته با اسطوره خارج شد، بر آن محاط گردید تا زوایایش را منظری بهتر داشت و با شکستن و محو عادات و مکررات، حریف کهنۀ مضمون را به میدان چالش کشید، پیر پیرستانی می خواهد که علم و دانش را در کنار مهر و احساس قرار دهد و عقل و خرد را با عشق و شیفتگی بر سر یک آبشخور دمساز کند که چنین پیرانی در هر زمانه ای در جامه ها و کسوت های گوناگون چهره می نمایند تا غبار جهل و نادانی را از چهره های مردمان اسیر بی فکری و بیماران مزمن نیاندیشیدن بزدایند. آنچه در نهاد همۀ این پیران می جوشد یکیست و این جوشش ازلی و ابدی هم اینک از گریبان بهرام بیضایی سر به در آورده است تا تشنگانی را سیراب سازد که همواره بیش از آنکه پذیرنده باشند، شک کننده اند. بیش از آن که تسلیم باشند، شورش گرند و بیشتر از آنکه بگویند اندیشه می ورزند.
بزرگی می گفت: «تاریخ بزرگ ترین، آگاه ترین و قاطع ترین منتقد است.» و باید بر این افزود که اگر نامی در تاریخ باقی می ماند بی دلیل نیست، آن هم بعد از هزار و چهارصد بار گردش این گوی خاکی بر گِرد شمس جهان آرا. حتی فارغ از اندیشه های مذهبی و ایمانی، به گواهی سطور نقش بسته در کُتُبی که صاحب قلمانشان تنها از بین مسلمانان و دین داران نبوده اند، صاحبان مذاهب گوناگون و حتی فارغان از دیانت نیز به کنار از تمامی این علقه ها و به دور از شیفتگی های خونی و قبیله ای یا سرسپردگی های مریدانه دربارۀ او نوشته اند. دربارۀ کسی که نه تنها در جامعۀ ملی و منطقه ای آن روزگار، بلکه سال ها پس از آن تا کنون بر نهاد ... دیدن ادامه ›› میلیون ها نفر تأثیر گذاشته، دلبستۀ شان نموده یا دستکم به اندیشیدنشان وادار کرده است، یکی از تغییر دهندگان مسیر تاریخ بشری؛ «علی» ...
نمایش «مجلس ضربت زدن» اثریست فاخر که با در آمیختن زمانه ها و آمیزش افکار ضد و همرای، هنگامه ای بر پا می کند تا هر ناظری به مقدار ادراک و به قدر صیقل اندیشۀ خود حقیقت آن را در آینۀ صافی فکر متجلی بیند و به قدر گنجایش از آن بهره ببرد که به فرمودۀ عارف سترگ بلخ: «گر بریزی بحر را در کوزه ای / چند گنجد؟ قسمت یک روزه ای» در کنار قلم و اندیشۀ ناب یکی از برترین های هنرهای دراماتیک ایران؛ استاد بهرام بیضایی به منظور زنده کردن سطور بر صحنۀ تئاتر، کارگردانی قرار می گیرد که عمر گرانمایه را در راه هنر تئاتر گذرانده و موی و محاسن در بوران صحنه های سالیان سپید کرده است؛ محمد رحمانیان.
حاصل تلفیق این دو اندیشه و کوشش بازیگرانی که نیک می دانند در زیر سایۀ چه نام هایی پا بر خاک صحنه گذاشته اند، موجب می شود تا آن جادوی گسترۀ تئاتر که بسیار دربارۀ آن شنیده ایم و در دهۀ گذشته کمتر پیش آمده که بارقه هایی از آن را در آثار اجرایی فراوان شاهد باشیم، این بار بر این صحنه رخ بنماید و تماشاگر را به مجلسی بکشاند که دست از ترنج نشناسد.
بازی سازان نمایش که بالغ بر سی تن هستند در ارتباط و همکاری با هفت تن بازیگری که بر این صحنه جولان می دهند به هماهنگی و انسجامی می رسند که گویی یک پیکرۀ واحد را تشکیل می دهند و در هیچ جای نمایش از کار بیرون نمی زنند. طراحی حرکات فرم به یاری یاسر خاسب که مقولۀ بدن و تئاتر فیزیکال را به طور ویژه و تخصصی دنبال می کند، بر اندام این نمایش زیوری دیگر می افزاید. جلوه های بصری در کنار کلام آغشته به تفکر و سؤال قرار می گیرد و شرنگ حقیقت در پوششی شیرین، مذاق مُدرِکان را همراهی می کند.
تلفیق موسیقی زنده و ضبط شده، طراحی صحنۀ خلاقانه و آمیخته با صبغه های سمبولیک و بارقه های نماد گرایی، حمله های پی در پی فکری و کلامی، ایجاد سؤال مؤکد و تمرکز بر حل و پاسخ خواستن برای مسئله ای دیرین، استفاده از نوای بزرگی صاحب صدا به نام منوچهر اسماعیلی به جای صدای شخصیت اصلی نمایش که به ناچار غایب است. جلوه های مناسب نور، میزانسن های منظم و به قاعده و طراحی خوب صحنه و لباس، همه دست به دست هم می دهند که شاهد تئاتری باشیم که به وظیفۀ اصلی هنر نمایش عمل می کند. وظیفه ای که بر اساس و به خاطر آفریدن آن از نهاد بشر هزاران ساله سر برآورده است. همان که نام «کاتارسیس» بر آن نهاده اند.

منتقد: وحید عمرانی