در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال عطا صادقی | درباره نمایش سه روایت از زندگی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:05:07
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش «سه روایت از زندگی» را دیدم و عصبانی‌ام! عصبانی از این‌که چرا گروه اجرایی تئاتر را جدی نگرفته‌اند. حس من این است که کل گروه یکی دو ماه قبل از اجرا دور هم جمع شده‌اند، چند جلسه‌ای احتمالن مدل «دورهم‌ خوش باشیم» تمرین کرده‌اند و بعد کار را برده‌اند روی صحنه. الان که بعد از گذشت چند هفته وضعیت اجرا این‌گونه است، مانده‌ام روزهای نخست اجرا اوضاع ریتم و هم‌آهنگی چه‌طور بوده!

کم‌تر شده از کاری خوش‌م نیاید و بیایم این‌جا و واکنش نشان دهم. روی‌کردم این بوده که تا به امروز بیش‌تر درباره‌ی نمایش‌هایی که دوست‌شان داشته‌ام نوشته‌ام و اگر تئاتری را دوست نداشتم، گذاشته‌ام به پای این‌که سلیقه‌ام و دیدگاه‌م با گروه اجرایی یکی نبوده اما با دیدن این کار حس کردم رسمن به من و درکل به تماشاچی توهین شده.

من واقعن درک نمی‌کنم که آیا این نمایش طراحی صحنه و لباس داشته یا نداشته و ایا اصولن گروه اجرایی نقش و اهمیتی برای طراحی صحنه و لباس قائل بوده‌اند یا نه. چهار تا صندلی پلاستیکی گذاشته شده آن وسط که مثلن نشیمن یک خانه‌ی فرانسوی است. لیوان‌ها هم که لیوان‌های یک بار مصرف! مسخره نیست؟ خنده‌دار نیست؟ بعد خانم تیرانداز در همان شروع نمایش روب‌دوشامبر روی شلوار جین پوشیده. آدم قشنگ یاد نمایش‌های دهه‌ی فجر دبیرستان‌ها در بیست سال پیش می‌افتد و ... دیدن ادامه ›› صد افسوس که این نمایش دارد در یکی از به‌ترین سالن‌های تهران و در حرفه‌ای‌ترین سطح اجرا می‌شود. البته مثلن اجرا می‌شود. به من نگویید که تحلیلی پشت این طراحی صحنه و لباس بی‌معنی وجود داشته که باور نمی‌کنم. خب چرا اسم‌ش را گذاشته‌اید اجرا؟ قشنگ می‌نشستید پشت میز و دورخوانی یا نمایش‌نامه‌خوانی می‌کردید این متن را. قشنگ‌تر نبود؟

درباره‌ی کارگردانی هم به‌تر است حرفی نزنم. کارگردان لابد گفته خب بروید روی صحنه و دیالوگ‌های‌تان را بگویید. یک جاهایی هم یک سری اکت اگزجره داشته باشید و سعی کنید تماشاچی را بخندانید. این یکی از به‌ترین متن‌های یاسمینا رضا است که من بسیار دوست‌ش دارم اما در طول نمایش یک‌سره حرص خوردم. از حذفیات صحنه‌ی سوم که بگذریم، به‌نظرم گروه و به خصوص کارگردان راه را به کل اشتباه رفته‌اند. نمایش با عمق «چه کسی از ویرجینیا ولف می‌ترسد» را تبدیل کرده‌اند به یک جور کمدی سطحی بسیار تاسف‌بار!

تنها نکته‌ی مثبت کار بازی‌هاست (البته به استثنای بازی آقای مولایی که پاتکان‌دادن‌ش واقعن روی اعصاب بود.) که اگر این هم نبود جدن تا پاپان نمایش توی سالن نمی‌نشستم. بازی خانم رشیدی خیلی خوب بود و به نظرم تنها بازیگری بود که به درستی نقش‌ش را فهمیده بود و اجرا می‌کرد. خانم تیرانداز (فقط و فقط در مقام بازیگر) و امیرکاوه آهنین‌جان که پیش از این بازی‌های بسیار خوبی را از آن‌ها دیده بودیم و هر دو بسیار بازیگر‌های خوبی هستند در ابن نمایش هم بازی قابل قبولی از خود نشان می‌دهند و به‌خصوص آقای آهنین‌جان به نظرم بسیار تلاش کرد که جور ریتم نامناسب کار را بکشد و به صحنه جان بدهد.

عصبانی‌ام چون از متنی که بسیار دوست‌ش داشتم، اجرایی بسیار ضعیف‌ دیدم که به هیچ وجه حق نمایش‌نامه را ادا نکرده بود. متاسفم برای آقای آهنین‌جان و خانم رشیدی که بازی خوب‌شان به خاطر کارگردانی بد و طراحی‌صحنه و لباس افتضاح هدر رفته بود و متاسفم برای خودم و دیگر تماشاچی‌ها که وقت‌، پول و اعصاب‌مان هدر رفت.

امیدوارم نهاد نظارتی دقت کیفی بیش‌تری روی کارها داشته باشد و به صرف این‌که نام چند بازیگر حرفه‌ای پشت یک کار است، به آن مجوز اجرا ندهد. به‌شخصه دیگر هیچ‌گاه به تماشای کاری که خانم تیرانداز کارگردان آن باشد، نخواهم رفت مگر این‌که مطمئن شوم رویه‌ی کاری‌شان عوض شده است.
سلام جناب آقای صادقی
اجازه میدید بگم به نظر من تحلیلی پشت طراحی صحنه بوده؟
من توی نظر خودم رو درباره این کار که چند تا پست پائین تر از نظر شماست نوشته ام.
به نظر من استفاده از اون وسائل ساده مثل لیوان یکبار مصرف و ... بهترین راه برای نشون دادن زندگی زوجیه که هر کدوم توی دنیای خودشون غرق شدن و از هم فاصله گرفتن. به طوریکه هیچ ارزشی برای خونه و زندگی مشترکشون قائل نیستند. مهمترین نشانه ارزش داشتن یک چیز برای یک نفر وقت گذاشتن برای اون چیزه. زوجی که برای زندگی مشترکشون ارزشی قائل نیستند هیچ وقتی هم براش نمیذارن که بخوان به دکوراسیونش برسن یا بخوان ظرف بشورن! ... دیدن ادامه ›› پس ساده ترین چیزا رو برای زندگی انتخاب میکنند و از لوازم یک بار مصرف استفاده میکنند که زحمت شستن نداره
در مورد شلوار جین زیر روبدوشامبر خانم تیر انداز هم تا حدی با شما موافقم ولی با توجه به محدودیتهای اجرا در کشور ما و همیچنین نیاز به تعویض سریع لباس توسط خانم تیر انداز و باز هم با توجه بیشتر به محدودیتهای کشور ما!!! فکر میکنم چاره ای جز این نبوده.
مانا باشید
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۳
من فکز میکردم روبدوشامبر روی جین نمایشی از ابتذال درون و نقابی ظاهری در بیرون باشه
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید