تئاتر، سینما، ادبیات و هر آنچه آدمی را نجات دهد...
همیشه دوست دارم از مرزهای موجود بگذرم؛ دوست دارم پایم بگذارم فراتر از بایدها و راه رسیدن را هرچند سخت، خودم بسازم. زیستن برای من اتفاق ارزشمندی است و تمام تلاشم را میکنم تا لحظه لحظهاش را در دستانم بگیرم. برای همین، از نوجوانی، همچنان که غرق در ادبیات بودم، به سمت تئاتر و سینما رفتم و هنر شد فانوسی برای دریای پر تلاطم پیش رویم، که پر است از فراز و نشیب و پیچ و خم. کارگردانی سینما خواندم تا جان بخشیدن به کلمات روی کاغذ در قالب تصویر را زندگی کنم و پشت قاب هنر هفتم، جهان را دوباره، از دریچهای نو کشف کنم.