اگه عینک روشن فکری دارین و از رو چشمتون برداشته نمیشه، تو خونتون موزیک بی کلام و موتزارتو ...پخش میشه این فیلم نرید ببینید !! ولی اگه مثل من یه دهه شصتی که بین سنت و صنعت گیر کرده !! مرز بین قدیم و جدید ! گوش شنوای خاطرات قدیم از پدر مادرا یا بزرگترا و عشق کردن . خوندن سری رمانهای اسماعیل فصیح و رفتن تو حال و هوای جنوب شهر تهران ...اصلا اگه گاهی جای هر اهنگی دلت میخواد جواد یساری و شماعی زاده گوش کنی و ترانه هاشونم از حفظیو و حالتو خوب میکنه این فیلم خوبه !
مطرب نماینده هنرمندهای کوچه بازاری ماست ، سبکی که چه بخوایم چه نه وجود داره از قدیم تا الان ! که روزگاری به اسم هنرمند بودن و یه تغییر در سبک زندگی باعث تغییر در اسمشون و زندگیاشون شد ! نسلهای سوخته ...
خب همه که دلشون نمیخواست از ایران برن ! همه که نمیتونن ساز رو به غم بنوازن ؟ و بازی زندگی میتونه چه با ادم بکنه ...
شاید بخواد بگه اینا هم هستن ادمایی که تو عروسیا شادتون کردن و دیده نشدن و یادداوری از درک متقابل
روزی که ما رفتیم سینما فکر کنم همه یاد حال و هوای قدیم افتادن .. من حس نمیکردم که تو سال 98م حس کردم رفتم به قدیم مردم میخندیدن ، دست میزدن حتی سوت زدن مثل قدیماااا کلی انرژی رد و بدل شد و خداروشکر