* اسپویل*
صحنه اول، پدر یک خانواده عشایر قشقایی برای راحت کردن حیوان باربرشون که آسیب دیده اونو با شلیک یه گلوله از بین میبره،وقتی اعتراض و ناراحتی پسر نوجوونشو میبینه بهش میگه چون "داشت زجر میکشید"
در ادامه متوجه میشیم پدر خانواده بیماری صعب العلاجی داره و در پی نوشتن وصیته و احتمالا ماههای پایانی عمرشه...
در صحنه آخر پسر بالای ارتفاعی نزدیک خونهشون زجر کشیدنهای پدرش میاد جلو چشمش و پسر خاطره راحت کردن اون حیوون توسط پدرش براش تداعی میشه و .... صدای گلوله
پسر هم ظاهرا تصمیم گرفته با همون روش پدرشو از زجری که میکشه راحت کنه