من دیشب یه اجرای فوقالعاده خلاقانه دیدم که بهخوبی تونست دنیای پیچیده و عجیب کافکا رو با کمک تکنولوژیهای جدید زنده کنه. کارگردان از هوش مصنوعی و تلویزیونهای پسزمینه استفاده کرد که تو ایران خیلی تازه و نوآورانه بود. این تلویزیونها همزمان با بازی زنده، بخشهایی از داستان رو نشون میدادن و همین باعث میشد نمایش خیلی جذابتر بشه، طوری که اصلاً حس نمیکردی زمان داره میگذره.
بازیگر نقش جوزف کا واقعاً عالی بود. خیلی خوب تونست حس اضطراب و سردرگمی شخصیت رو منتقل کنه و تو رو با خودش تو دنیای عجیب و غریب داستان جوزف کا همراه کنه. بقیه بازیگرها هم تو نقش مأموران و قضات، اون حس سرد و بیروحی سیستم قضایی رو عالی بازی کردن. من سالها پیش رمان محکامه رو خونده بودم و برام جالب بود که ببینم چطور از فضای فلسفی و پیچیده رمان نمایش زیبایی بتونه خلق بشه. رمان محکامه به بیعدالتیهای سیستماتیک، بیروحی بوروکراسی و ناتوانی انسان در برابر قدرتهای اجتماعی و قضایی است که نه قابل درکاند و نه قابل کنترل. از این نظر، محاکمه تأملی بر احساس بیگانگی انسان در دنیای مدرن و پوچی در جستجوی معناست، جایی که هیچ تضمینی برای عدالت یا حتی فهمیدن حقیقت وجود ندارد و خیلی برام جالب بود که دقیقا احساسی که در حین تماشای نمایش داشتم چقدر همان سردرگمی و اضطراب را ایجاد میکرد.
از همون اول با صدای زیبای خواننده زن و فضای سنگینی که ایجاد شد، نمایش محکم شروع شد و تا آخر حس تعلیق و بیقراری رو نگه داشت. اجرای این داستان پیچیده روی صحنه کار سادهای نبود، اما کارگردان با خلاقیت و استفاده از تکنولوژی تونست یه تجربه خیلی خاص و تاثیرگذار خلق کنه. این نمایش، واقعاً نشون داد که چطور میشه یه اثر کلاسیک رو با یه نگاه جدید و متفاوت روی صحنه برد. از همه اعضای تیم ممنون که یک شب خوب برای ما ساختید.