در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم آتابای
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:27:06
بها: ۸,۰۰۰ تا ۱۰,۰۰۰ تومان
آتابایِ ۴۰ساله به همراه پدر و خواهرزاده‌اش در روستای پیرکندی(خوی) زندگی می‌کنند. او سال‌ها پیش، دانشجوی معماری در دانشگاه هنرهای زیبای تهران بوده و یک سال مانده به فارغ‌التحصیلی، به علت مشکلات روحی ناشی از عشق نافرجام به هم دانشگاهی‌اش، ترک تحصیل کرده و به زادگاه خود بازگشته است...
سبک
درام

گزارش تصویری تیوال از اکران مردمی فیلم آتابای / عکاس: درسا زنده دل

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از اکران خصوصی فیلم آتابای / عکاس: درسا زنده دل

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نشست خبری فیلم آتابای / عکاس: رومینا پرتو

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› وام گرفته از کیارستمی و بیگله جیلان

›› پوستر فیلم سینمایی «آتابای» به کارگردانی و تهیه‌کنندگی «نیکی کریمی» رونمایی شد

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آتابایِ نیکی کریمی فیلمی است که عشق را در نقصان می جوید و اتفاقا در همه ی زمینه ها قابل ستایش است.
نزدیک شدن به جهانِ آتابای ساده نیست همانند ... دیدن ادامه ›› فیلمِ کریمی و حجازی فر!
آتابای لَخت است و آنقدر آرام در اتمسفرش حل می شوی که شاید اصلا متوجه این استحاله نشوی. پیرنگ در فیلمنامه پیرنگ تحصیل است اما این تحصیل امپرسیو است .
آتابای در لغت به معنی پدر بزرگ است ، اما معنی بزرگ مرد از فیلم قابل تاویل است.
کاظم ( حجازی فر ) پس از از دست دادنِ عشقی کهنه آنقدر سخت شده که بیشتر تلخ می نماید ، این تلخی با خودسوزی خواهرش در باغِ موروثی ، کاظم را غیر قابل نفوذ کرده و او را در مسیر آتابای شدن قرار می دهد.
در فیلم ما کاظم را از زمانی می بینیم که تبدیل به آتابای شده و این پیش داستان مهم رفته رفته در مسیر فیلم پازلِ شخصیت چند بعدی آتابای را کامل می کند .
آتابای با همه چیز سرِ جنگ دارد ، عدم وجود زنانگی ( عشق نا فرجام ، مادری که نیست ، خواهری که خودسوزی کرده ) آتابای به ظاهر نفوذ ناپذیر را از درون می خورد، این نقصان یا همان هامارتیایِ قهرمان تراژیک در مسیر داستان ، قرار است باعشقی در آستانه ی میانسالی و پختگی ، آتابای را به بلوغ برساند ، در فیلم برای قرار گرفتن آتابای در مسیر این بلوغ ، یک خودآگاهی به وجود می آید ( دریافتن دلیل خودسوزی خواهرش که آن هم از سرِ عشق بوده نه تنفر ) که چرخه ی بازشناسی و تحول توام با رنج قهرمان تراژیک ( از منظر ارسطو ) را کامل می کند.
آتابای پس از این بازشناسی ( سکانس خارق العاده ی دویدنش در دریاچه ی نمک ) سرسختی اش را کنار می گذارد و ترجیح می دهد که زندگی را در آغوش گیرد ، درست در همین نقطه است که بر خلاف تمام داستان های عاشقانه ی شرقی در مسیر عشقی قرار می گیرد که نه از سرِ جبرِ فراق غم افزاست و نه از سرِ وصال شیرین ، عشقی است که از سرِ نقصانِ معشوق ، آتابای و مخاطب را ورای ایروتیسم و جنسیت در موقعیتی انسانی قرار می دهد.
این داستان اصلی فیلم آتابای است و داستانهای فرعی و جزئیات چنان در فیلم چشم گیر است که گویی تو هم نفس با آتابای تمام زندگی اش را زیسته ای و این از زیست نویسنده در فیلم جاری است.
آتابای فیلمی انسانگراست ، و نقص ویژگیِ انسان ازلی ابدی است ، از همین روست که داستانِ عاشقانه اش بر دل می نشیند و ضد کلیشه دوباره همان معنای نابِ زیستن در دنیایی خشن و اجتناب ناپذیر را باز آفرینی می کند .
عشق در آتابای نه تلخ است و نه شیرین ، واقعی است و حسی است که در لحظه زاده می شود و تا ابد تسری می یابد. ، عاشق شیفته ی جمال محبوب نیست ، حتی در پی شناخت سیرتش هم نمی رود .
عاشق در پیِ جبران نقصان خود ، پی معشوق اشت که معشوق خود نیز ناقص است ( به واسطه ی سرطان زنانگی اش رو به زوال است )
دکوپاژ در آتابای عالی است همانند بازی ها و دوربین و میزانسن ، فیلمنامه کمی در انتها می لنگد که آن هم قابل اغماض است .
فیلم فیلم حجازی فر است و بعد کریمی ولی هرچه که هست حس خوبی است که می توان بارها مرورش کرد.
آتابای ، خودِسینما است.
فکر نکنم کسی از دیدن فیلم پشیمون بشه...فیلمیه که سعی میکند مخاطب با حال بد از سالن بیرون نرود...تلخی محتوایش را با طنز های کلامی و موقعیت با ... دیدن ادامه ›› موسیقی با قاب و نماهای زیبا با خلق لحظات شیرین در آمیخته تا تماشاگر خسته و زده نشود و بهتر بیاندیشد..
فیلم انگار درباره ناکامان وصل است.. درباره نتایج ترس و تعلل و فرصت سوزیست در ابراز علاقه.. درباره فرجام روابط بی علاقه..درباره تنهایی انسان در جامعه ای متوقع که بی خبر از درونش فقط ظاهر او را میبیند .. جامعه ای که انگار جای محبت را با وظیفه اشتباه گرفته..
رنج و غم درون آتابای هم از ناکامی خودش در وصال در گذشته اش است و هم از ناکامی و فرجام تلخ خواهرش درست به همین دلیل...حتی غم ناکامی نزدیکترین رفیقش را هم دارد .. رنج و شرایطی که از آتابای شخصیتی در ظاهر محتاط و عشق گریز و بی علاقه و نا خوش بین به روابط انسانی پدید آورده.. زمانیکه پی می برد در ناکامی تنها نیست و دیگرانی به مراتب بدتر از وضعیت او هستند گویی راحت تر می شود و بهتر میاندیشد و به وصال و رابطه خوش بین تر میشود.. رابطه خواهر زاده با پدرش را برقرار میکند رابطه اش با پدر را بهتر می کند و خود نیز به فکر رابطه جدیدی میفتد.. رابطه جدیدی که این بار با جسارت و آمادگی مساعدتر نسبت به قبل درصدد برقراری اش هست ولی انگار این بار قرار است طعم عدم وصال را به سبب دیگر بچشد..
نقش آفرینی هادی حجازی فر متفاوت است به دور از نقش های کلیشه ای گذشته اش.. فرصت عرض اندام بهتر و بیشتری دارد.. آشنایی با منطقه و گویش به زبان مادری کمک بزرگی به او در نزدیکی به شخصیت آتابای و در آوردن نقش کرده..دیدن ورژن ترکی جواد عزتی هم جذاب است هرچند نقش آفرینی متفاوتی نسبت به قبل ندارد..سحر دولتشاهی هم حضور کوتاه و موثری دارد اما از او هم چیز جدیدی نمی‌بینیم..سکانس های دو نفره اش با حجازی فر بسیار خوب از کار در آمده(نا گفته نماند که تمرکز بر زیرنویس ها بر دیده شدن بهتر بازی بازیگران اثر می‌گذارد)
شاید با توجه به زبان فیلم اگر فیلم زودتر شروع میشد و مخاطب سرگردان یافتن خط اصلی فیلم تا مدتها نمیشد و شخصیت شناسی آتابای سریعتر و دقیق تر صورت می گرفت فیلم به مراتب درخشان تر از الان بود..حتی شنیدن خودگویی های درونی آتابای (که یاد آور خودگویی های امین حیایی در شعله ور است)هم خیلی دقیق و به موقع در شناخت او کمک نمی کند.
نکته ای که من نفهمیدم اشاره نیکی کریمی به رابطه دو دوست در فیلم است که انگار از رابطه شمس و مولانا برای فهمش باید کمک می گرفتیم ولی هرچه سعی کردم تشابه قابل توجه ای در این مورد پیدا کنم موفق نشدم.
فیلم خوب و خوش ساختی بود... شخصیت ها شکل گرفته بودند و بازی ها خصوصا هادی حجازی فر، خوب و قابل قبول... تصویربرداری و انتخاب لوکیشن‌ها هم عالی بود... در مجموع دیدنش لذت بخش بود...