در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم بارکد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:01:12
بها: ۳,۵۰۰ و ۴,۰۰۰ تومان
پشت هر آدمی یه داستانی هست و پشت هر داستانی یه آدم ،بهتره قبل از هر قضاوتی یه کم صبر داشته باشیم.
سبک
کمدی

گزارش تصویری تیوال از نشست خبری فیلم بارکد / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از فرش قرمز فیلم بارکد / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› عوامل « بارکد» با نشانه بارکد روی فرش قرمز کاخ مردمی

›› نشست خبری فیلم «بارکد»/مصطفی کیایی: می خواهم مخاطبانم از فیلم لذت ببرند

›› فرش قرمز کاخ جشنواره زیر پای عوامل فیلم «بارکد»

آواها

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
جالب بود اما از نظر بنده یه کپی نسبتا ضعیف از یه فیلمه هالیوودی بود که اتفاقا اون فیلم خوش درخشید.ترکیب تازه و نو داستان و حتی شوخی ها چیزایی بود که خیلی خوب در کنار هم چیده شده بود جدا از نکاته غیر قابل باور فیلم مثل پلیسه داستان یا داستان چک.اما فیلمه خوبی بود
کپی از کدوم فیلم؟
۳۰ مرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اکران جمعه 29 مرداد 95
"داستانی جالب با زبان طنزی جذاب و بازی های خوب"
از تماشای این فیلم به شدت راضی و خرسندم هرچند که شاهد یک فیلم عمیق و یا یک شاهکار سینمایی نبودم. نکته ی جذاب این فیلم برای من در آنجا بود که بعد از مدتها بالاخره دیدم که می توان بدون دلقک بازی و یا رقص و آواز و بزن و بکوب و لِی لِی رفتن و بالا و پایین پریدن های الکی، فیلمی در ژانر طنز ساخت و مردم را خنداند. فیلمی که در دیالوگ های آن خندیدن را گنجانده اند نه در اداهایش. شاید بجرات آخرین باری که به دیالوگها خندیدم نه به اداهای الکی، به سالها پیش و فیلم "بی پولی" بازگردد که با تمام تلخی اش خندیدن را در متن خود داشت. شاید نقطه ی ضعف این فیلم برای من داستان آن بود که از نظرم خیلی جذاب و بکر بنظر نرسید اما فیلمنامه و دیالوگها خوب نوشته شده و بازی ها خوب اجرا شده اند. فیلمبرداری نیز چشمنواز است و روش روایت داستان از زمان حال به سمت گذشته ، کاری بسیار هوشمنده و جالب بود.
در نهایت تماشای این فیلم را به شما توصیه میکنم نه فقط بخاطر خندیدن و دیدن بازی ها و یا لذت از داستان ، بلکه بخاطر حمایت از چنین فیلمهای سینمایی که بدون حمایت های مستقیم دولتی و حکومتی یا سازمانی، در گیشه ها به موفقیت رسیده اند.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
منتشر شده در وب سایت پرده سینما:

http://www.cinscreen.com/?id=6887


ساختن فیلمی به مانند بارکد کار ساده ای است. کافی است یک داستان یک خطی تکراری را با تعدادی شوخی های سطحی صرفا به شکلی غیرخطی روایت کنید تا تماشاگر برای دانستن علت اتفاق هایی که به سبب عدم تداوم مشاهده می کند، تا پایان شما را همراهی کند. سپس در پایان بر روی نمایی از هلی شات تهران، مونولوگ های شعاری در باب گرفتن حق و مبارزه و این ها بگذارید و با موسیقی رپِ پس از آن، این تصور را در تماشاگر خود به وجود بیاورید که فیلمی اعتراصی و اجتماعی را مشاهده کرده است. فرمولی است که به شدت جواب می دهد و می توانید بر روی فروش فیلم خود هم اطمینان لازم را داشته باشید. حال اصلاً چه اهمیتی دارد که وقتی داستان فیلمتان را به صورت خطی بنویسند، نه رابطه علت و معلولی دارد، نه گره گشایی و گره افکنی دارد و نه حتی نقطه عطف و پرده بندی ای! مهم این است که شوخی ... دیدن ادامه ›› های شما مخاطب را می خنداند، و با به هم ریختن زمان، سرپوش بر تمام مشکلات فیلمنامه خود می گذارید!

مثلاً داستانتان می تواند در مورد بهرام رادانی باشد که در یک خانواده پولدار است. او می خواهد مستقل باشد و از خانه بیرون می زند. روزی در دانشگاه با مسئول حج و زیارت مواجهه می شود که آخوندی است که باید چشم چرانی کند تا بامزه به نظر برسد. به سراغ او می رود و متوجه می شود که دوست دوران بچگی اش است! و با یک فوتوشاپ خود را رئیس حج و زیارت دانشگاه جا زده تا پول ها را بالا بکشد. اصلاً اهمیتی ندارد که این اتفاق تا چه حد احمقانه است. اهمیتی ندارد که دارای هیچ دلیل منطقی ای نیست. اهمیتی ندارد که کاراکترهایتان اصلاً انگار بر روی زمین نیستند و در عالم هپروت سیر می کنند و باز اصلاً اهمیتی ندارد که تیپ بچه پولدار فراری از خانواده چقدر تکراری است. مهم این است که شما این دو دوست را کنار هم قرار دهید. یکی باهوش تر است و کار را دست اش می گیرد، و دیگری چاق تر است و خنگ. دومی مدام باید مزه بپراند و موقعیت ها را اشتباه بگیرد و اولی باید نسبت به اتفاق ها ری اکت نشان بدهد تا از تماشاگر خنده بگیرد. به همین سادگی. این دو کنار هم قرار می گیرند و حال هدفشان این است که پولدار شوند. در این مسیر دست به هرکاری می زنند. آتلیه باز می کنند و با عکاسی از دخترها دست به اخاذی از آن ها می زنند، وارد باند مواد مخدر شده و پس از گم کردن موادها و رابطه عاشقانه با یک معتاد، وارد درگیری با قاچاقچیان مواد شده و در نهایت با کمک پلیسی که معلوم نیست از کجا پیدایش شده نجات پیدا می کنند. این ها نتواسنته اند پولدار شوند. پس بهتر است رادان به دوست دخترش بگوید که برود با یک نفر رابطه ایجاد کند تا بتواند از او اخاذی کند. او در دل این رابطه تقلبی، عاشق طرف مقابلش شده و رادان را رها می کند. بسیار عالی.

باز اصلاً اهمیتی ندارد که خط روایت شما چیست؟ چه داستانی را روایت می کنید؟ و اصولا گره های کارتان چیست؟ فقط مدام دو دوست را در موقعیت های خنده دار قرار دهید و از تماشاگر خنده بگیرید. همین کفایت می کند. اما برای آنکه در نهایت بتوانید پایانی داشته باشید، پدر رادان را متهم به اختلاس کنید. موقع دستگیر شدن نامی را به رادان بگوید تا او برود و از او انتقام بگیرد. باز اصلاً اهمیتی ندارد که این پیرنگ انتقام در کلیت فیلم وجود ندارد. و صرفا در همان سکانس های پایانی راز گفت و گوهای رادان با کیانیان را می فهمیم. این اهمیت دارد که در پایان یک انتقام کمیک از یک رانت خوار گرفته شود و باز هم همان شعارها بر روی هلی شات تهران..
محمد شفائی و محمد لهاک این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید