در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم چه خوبه که برگشتی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:27:38
فرزاد (جراح دندان پزشک) پس از سال‌ها به ایران می‌آید تا دور از مسایل آشفته زندگی نفسی تازه کند. ولی ورود او همزمان است با پدیدار شدن یک شی مرموز شبه فضایی و خانم دکتر یاسمین و سنگ‌های جادویی‌اش که رفاقت دیرینه فرزاد و کامبیز را که سال‌هاست در همسایگی هم و در کنار دریا زندگی می‌کنند به جدالی بیهوده می‌کشاند...




«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با حال بود ببینید.
حامد بهداد و مهناز افشار خوب بازی کردند.لباس و لوکیشن خوب بود.
میثم محمدی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

تمام مدتی که مشغول تماشای این فیلم بودیم مدام از همدیگه می پرسیدیم هدف از ساختن این فیلم توسط آقای داریوش مهرجویی چه بوده؟نمیدانم دفعه بعد که خواستم فیلمی را تماشا کنم اگه کارگردان این فیلم آقای مهرجویی باشند می توانم به اعتبار اسم ایشان باز هم اعتماد کنم یا خیر؟؟؟
مازیار مجد و غزاله کهن دل این را خواندند
سپهر امیدوار، sara safari، الف.، صادق موسوی و پالیزدار این را دوست دارند
آقای مهرجویی شاید می خواستند یک سرخوشی رو نشون بدند. دنبال دلیل و داستان و منطق نباشید و فکر می کنم باید از دید آقای مهرجویی نگاه کنید.
۲۶ شهریور ۱۳۹۲
@ُسپهر : آقای مهرجویی تو چند سال اخیر تکلیفشون معلومه. قرار نبود هامون ببینیم. قرار بود فیلمی در راستای نارنجی پوش و طهران تهران ببینیم. فیلم لحظه های سرخوشانه ی زیادی داشت. سخت فقط نباید می گرفتیم
۲۷ شهریور ۱۳۹۲
آقای مجد من یک سوال از شما دارم...
اگر همین فیلم را آقای مهرجویی نساخته بود... و یک بنده خدای ناشناسی چون من با این فیلمنامه رو هوا و این همه لودگی ساخته بود باز هم شما همین حرف را می زدید؟ که لحظه هایش سرخوشانه بود؟ یا با حداکثر توانتان آن را می کوبیدید؟
واقعن چه فرقی بود بین این فیلم با فیلم های کمدی طور امثال جواد رضویان.. باید به این نکته توجه داشت که از جواد رضویان انتظار بشتری نمی رود..اما از مهر جویی چنین فیلمی انتظار نمی رود..
نکند به خاطر اینکه در آخر فیلم یک بیت شعر از خیام آمده ما باید بفهمیم که داریوش مهرجویی بزرگ می خواهد همه چیز را ساده بگیرد؟
به هر حال من قبول نمی کنم که یک کارگردان بزرگ ...که تعدادی از ماندگار ترین فیلم های سینمای ایران را ساخته است چنین فیلمی بسازد...
۲۷ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بله! بالاخره فیلم را دیدم!
خاطرم هست که در جشنواره‌ی فجر که اکران شد، فقط و فقط و فقط به خاطر اسمِ دل‌نشینش، «چه خوبه که برگشتی!»، قصد داشتم به تماشایش بروم. که خب نشد.
الآن که کمتر از ده دقیقه از پایان فیلم می‌گذرد، به نظرم بهترین بخش فیلم هم همین نامِ آن بود و طنینِ لطیف و صمیمیّتِ داخل آن! همین...

+ بنده از عزیزانی تعجّب می‌کنم که می‌فرمایند «مهرجویی پیر شده و حالا استاد حق ندارد دو تا دانه فیلم برای دل خودش بسازد؟». مگر «گدار» پیر نشده؟! مگر «کاپولا» پیر نشده؟! مگر سلطان گیشه و نقدهای مثبت، «اسپیلبرگ» الآن در دهه ششم عمرش نیست؟! «اسکورسیزی»، «هرتزوگ»، «هانه‌که»، «فورمن»، همه پیر شده‌اند. «کیشلوفسکی» تا سال‌های آخر عمرش فیلم می‌ساخت. «لانگ» هم‌ به همین صورت. «آنجلوپولوس» در سنّ 76 سالگی تصادف کرد! «برتولوچی» روی ویلچر می‌نشیند! ولی «رؤیاپردازان»اش سرشار از دغدغه‌ی جوانی و آرمان‌های سرخ است! «کوبریک» نزدیکِ یک دهه‌ی آخر عمرِ هفتاد ساله‌اش را گذاشت روی «یک» فیلم! «برگمان» و «آنتونیونی» که هر دو، نامردهای بی‌رحم، در یک شب ما را داغ‌ به دل گذاشتند، تا همین آخرها داشتند فیلم می‌ساختند! «فیلم» می‌ساختند! «فیلم»! این همه اسم از بزرگان سینما لیست کردم که به عرض برسانم «استاد پیر شده» که نشد دلیل! بله!
بیتا نجاتی (tina2677)
حالا بشنوید از خود استاد که در مصاحبه ای با روزنامه همشهری فرموده بودند:(البته تیتر دقیق صحبت ایشان خاطرم نیست)انتظارنداشته باشید هامون بسازم.منظورشان اشاره به محدودیتهایی بود که برسر راه هنرمندان و فیلمسازهاست.
۲۶ شهریور ۱۳۹۲
بیتا نجاتی (tina2677)
آقای الف.عزیز در باور من احترامی که هنرمند به فهم و درک مخاطبینش می گذارد از ارزش بالایی برخوردار است.اگر فقط یکبار از آثار یک هنرمند به این مساله پی ببرم که درنظرش وقت و شعور مخاطب کوچکترین اهمیتی نداشته و ایشان صرفا بر اساس مصلحت شخصی کاری عرضه نموده دست از حمایت آثار ایشان برمی دارم.این صحبت من کلی است درخصوص ایشان عنوان نکردم.چند روز پیش تصمیم گرفتم سری به یکی از گالریها بزنم.طبعا پیشتر نمونه آثار به نمایش درآمده را در سایت گالری می بینم و حتی درمورد خالق آثار تحقیق می کنم آنقدر افتخارات به نام این هنرمند ثبت شده بود که بیا و ببین.با دیدن نمونه تابلو که یکی از بهترین کارهای ایشان بود،گمان کردم سبک نقاشیهای مورد علاقه ام است.با دیدن نمونه کارهای نمایشگاههای قبلی که در این گالری برگزار شده بود هم به اشتباه فکرکردم همانیست که دنبالش بودم.راه افتادم،ترافیک سنگین،جستجوی نشانی نگارستان،دست آخر یافتم.ولی تماشای این نمایشگاه چون آب سردی بود که بر آتش اشتیاقم ریخته شد.خسته و سرخورده رفتم در کافی شلپ نزدیک گالری نشستم و هرازگاهی به کاتالوگ نمایشگاه نظر می افکندم که چقدر از باورمند و اساسا از انتظاری که ازیک اثر هنری داشتم فاصله دارد.
۲۸ شهریور ۱۳۹۲
درست می‌فرمایید. بنده هم باشم، در مورد گالری همین طور عمل می‌کنم.
امّا سینما، هنر صمیمی‌تری است. راحت به خانه‌تان می‌آید! دوست است!
۲۸ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید