با این همه بازیگر ستاره که داشت باید پس گفت کارگردانی فیلمنامه ضعیف بود چیز خاصی نداشت از معمولی بهتر بود گریم خوب بود.
"مزاحمی حسن را هر جا میرود تعقیب میکند" این قسمت آدم را یاد مدیران دزد بیسواد قرامساق در شرکت های دولتی می اندازد که ماشین امضا هستند و هر کس انتقاد کند یا حقش را بخواهد سعی میکنند توسط مذهب سکس سیاست برای آن فرد پاپوش درست کنند و حراست و بسیج را به جانش بیاندازند تا صندلی و درآمدشان نلرزد حالا بسیجی ها و مزدورها مدام دنبالشان راه می افتند و اطرافشان هر روز تف میریزند خط تلفن آنها را کنترل میکنند و مدام دنبال پاپوش ساختن برای فرد مزبور میگردند.تازه اگر شانس بیاورد از تجاوز جنسی یا معلولیت در امان بماند.
پریناز ایزدیار بازیش خوب بود.
پرداختن به موضوع "شبکه های اجتماعی" و شوخی با اون خیلی پایین تر از موضوع های فیلم های مانی حقیقی هست. ای کاش به هر دلیلی به این موضوع پرداخته نمیشد و یا در حد اشاره ای کوتاه باقی میموند.
فیلم های مانی حقیقی جز اون دسته از فیلم هایی هستن که پرده ی سینما رو تسخیر میکنند و افسوس که من دیدن این فیلم رو در سینما از دست دادم.
به امید دیدن اژدهایی دیگر، تصاویر و لوکیشن هایی که هنوز که هنوزه از ذهنم پاک نشده ولی نشد که بشه. بیشترین لذتم از فیلم، دیالوگهای مادر پسری بین خانم جعفرزاده و حسن معجونی بود. و باز هم انتظار برای فیلم بعدی مانی حقیقی