پنج جوان مجبور به زندگی در یک خانه مجردی هستند.یکی از آنها معتاد است و در حال ترک اعتیاد. یکی لال است. یکی باید برای امتحانات دانشگاه درس بخواند که دوباره مشروط نشود. یکی خانه پدری را در زد و بند با پیمانکار از دست داده حالا با پای شکسته خانه نشین شده و دیگری یعنی رسول که در واقع صاحب اصلی خانهاست یک بیخیال تمام عیار است که برای کار به تهران مهاجرت کرده. خبر آمدن ناگهانی همسر رسول به تهران اما وضعیت خانه را از حالت عادی خارج میکند.
بخش دیوار مدت کوتاهی در دسترس نخواهد بود... از شکیبایی شما سپاسگزاریم