در همان اوج لطافت، جایی که قلبِ برنیس هنوز به امید تپیدن ادامه میداد، انتخاب غیرمنتظرهٔ فردریک برای خواستگاری از پرسیوس، ضربهای ناگهانی به همه وارد کرد؛ شوکی که از نگاهها و بدنها عبور میکرد، و بیش از همه، قلب برنیس را شکست. این دوگانگی—زیباییِ عشق و تلخیِ خیانت، دقیقاً همان چیزی بود که تلاش کردم در حرکاتم جاری کنم.
اجرای این لحظات، در کنار دوستان و حمایت پر محبتی که داشتن، برای من تجربهای فراموشنشدنی و عمیق بود؛ آمیختهای از رفاقت، روایتگری و تراژدی.