یک زن و شوهر ایرانی که در آمریکا زندگی می کنند پس از خروج از میهمانی دوستانشان به دلیل مستی و عدم تعادل مرد در هنگام رانندگی تصمیم میگیرند شب را در هتلی سپری کنند. ورود و حبس آنها در هتل باعث بروز ماجراهای زیادی برای این زوج می شود.
آن شب را باید به نوعی تلاش جدی سینمای ایران برای ورود به عرصه فیلم های ترسناک دانست. متاسفانه سینمای ایران در طول دوران حیات خود در زمینه ساخت و توجه سینماگران به گونه سینمایی وحشت بسیار ضعیف عمل کرده و از این بابت فقر این ژانر سینمایی و بضاعتهای اندک سینمای ایران در بخش فیلمنامه و به ویژه در حوزه امکانات فنی و تکنیکی سبب شده تا بضاعت اندکی را در سینمای وحشت ایران شاهد باشیم. درتعریفی که از سینمای ترسناک ارائه می شود اینگونه میخوانیم: فیلم ترسناک یکی از ژانرهای سینمایی است که در ابتدا خیلی تحت تأثیر فیلمهای اکسپرسیونیسم قرار داشت، در این ژانر از عاملهای ترس، نفرت و وحشت استفاده شدهاست. در اینگونه فیلمها از صحنههای خوفناک، ترسناک و فراطبیعی استفاده شده و معمولاً با ژانرهای فانتزی و علمی-تخیلی تداخل دارند. این ژانر شباهت نزدیکی نیز با ژانر دلهرهآور دارد. در فیلم ترسناک با استفاده از ترس از ناشناختهها و کابوسها ترس به بیننده القا میشود. استفاده از نورهای پر کنتراست، فضاهای مرموز و مهآلود و همچنین نورپردازی با مایههای تیره از ویژگیهای دیگر این گونهاست.و البته زیر گونه های مختلفی را نیز در بر می گیرد از جمله فیلم های ترسناک اسلشر که سرشار از خشونت و خونریزی است و فیلم های ترسناک روانشناسانه که به ندرت در آن از خشونت و خون استفاده می شود.
با این تعریف می بایست فیلم آن شب را در ردیف فیلم های ترسناک روانشناسانه قرار داد. داستان و مضمون فیلم و محتوای زیر متن آن بسیار ساده است: با خودمان روراست باشیم! که اگر اینگونه نباشد ممکن است در بزنگاهی وجدانمان ما را به محاکمه ای سخت بکشد و این محاکمه در قصه آن شب بر سر بابک و همسرش ندا رخ می دهد. و در نهایت، این اخلاقیات است که وجوه پر رنگ خود را در آن شب به نمایش می گذارد. تا جایی که در فینال قصه زمانی که بابک (با بازی شهاب حسینی) در مقابل وجدانش مقاومت می کند و از گفتن حقیقت سرباز می زند، حتی تصویرش در آینه نیز از او رو برگردانده و پشت می کند. فیلمهای ژانر وحشت در آمریکا ارتباط تنگاتنگی با مسیحیت و مقوله گناه دارند. اخلاقی بودن بخشی از زیرمتن این فیلمهاست. در اینجا هم رفتارهای خارج از قاعده است که باعث ناراحتی وجدان و این کابوسهاست و در واقع هر دو کاراکتر داستان به دلیل گناهی که مرتکب شده اند اینک در حال محاکمه هستند.
فیلمنامه می توانست پر تعلیق تر، پر رمز و رازتر و معماگونه تر باشد ضمن اینکه بنظر می رسد شخصیتهای اضافی در داستان وجود دارند که قاعدتا می بایست در جایی از قصه خودی نشان دهند و نقش پیش برنده را ایفا کنند اما در مجموع این اتفاق رخ نمی دهد. ضمن اینکه معتقدم آهاری در این اثر ظاهرا بجای توجه بیشتر به فیلمنامه، تلاش خود را بر روی ساختار متمرکز ساخته و بنابر این با استفاده تقریبا مطلوب از المانهایی همچون نورپردازی ، موسیقی و فضاسازی تلاش کرده تا وحشت حداکثری را بر مخاطب حداقل ایرانی اش جاری سازد که البته در این زمینه تا حد زیادی موفق نیز عمل کرده است. اما سئوالی که پیش می آید چرایی تولید اثر در آمریکاست. بجز بخش اندکی از فیلم که در فضای باز می گذرد باقی ماجرا را در یک لوکیشن با فضای بسته شاهد هستیم که اساسا تصویری از خارج از کشور و آمریکا و فضای آن جا را به تماشاگر نمی دهد و اگر قرار بود چنین اتفاقی بیفتد پس چه نیازی به انتقال لوکیشن از ایران به آمریکا؟
در مجموع اما معتقدم آن شب با توجه به بضاعتهای سینمای ایران در حوزه فیلم های ترسناک و معما گونه می تواند به منزله روشن شدن اولین چراغ در این راه باشد و باید امیدوار بود تا با اکران خوب و موفقیت احتمالی فیلم در اکران عمومی چراغ های دیگری نیز در این مسیر روشن شود.
ندا الماسیان طهرانی