دوستان در ارشاد در ابتدا می گفتند حضور این دختر و پسر در یک مکان بسته خوب نیست و شخص سومی را آنجا بگذارید...!
عصر یک روز پاییزی، در کنار برادران محمودی، نوید تهیه کننده و جمشید کارگردان، هر دو آرام هستند و آرامش خاصی در چشمانشان موج می زند، بیراه نیست، 8 سال منتظر چنین لحظه ای بودند، فیلم شان را در مسیر سخت و پرتلاطمی تولید کرده اند، از فروش خانه بگیرید تا خطر تعطیلی و نابودی اثر به دلیل از دست دادن لوکیشن. این آرامش متاثر از تحسین هایی است که پس از ساخت این عاشقانه ی اجتماعی نصیبشان شده و مانند یک روح در دو بدن با اشتراک نظر و تلاش گروهی حاصل دست رنجشان را این روزها بر پرده ی سینماها می بینند.
شاید به همین دلیل است ترغیب شدیم گفت و شنودمان را از زبان هر دو بشنویم و حداقل در این فیلم این دو برادر را به یک اندازه صاحب اثر بدانیم. چند مترمکعب عشق این روزها بر پرده سینماها می درخشد و منتظر مخاطبی است تا عاشقانه ای که روایت کرده است را عمیقا حس کند. پای صحبت ها و درددل های این دو برادر که می نشینیم متوجه می شویم دغدغه شان سینماست و می خواهند بدون توجه به حواشی مسیر فیلمسازی شان را ادامه دهند.
آرزویی 8 ساله
نوید می گوید: ساختن این فیلم جزو آرزوهایی بود که همیشه دوست داشتم با برادرم جمشید داشته باشم. از سال 83 که ایده ی این فیلم به ذهنمان رسید هر روز درگیرش بودیم ولی به دلایلی محقق نشد و این 8 سال وقتمان را صرف تولید فیلم های تلویزیونی و کارهای تصویری دیگر کردیم تا اینکه پس از 8 سال انتظار به آرزویمان که ساخت چند مترمکعب عشق بود رسیدیم، آن هم با سختی و رنج و دلتنگی فروش خانه ای که هزینه اش صرف تولید این فیلم شد.
می خواستیم واقعی تر باشیم
برادران محمودی در پاسخ به این نکته که عده ای معتقدند فیلم شان حرف تازه ای برای گفتن ندارد و فیلم های دیگری در مورد مهاجران افغان ساخته شده می گویند: خط کلی این فیلم ها که در مورد مهاجران افغان است مثل فیلم باران و حیران که جزو گزینه های قابل اعتنا هستند شبیه به هم است ولی ساختار و نگاه کلی اثرها بسیار متفاوت بوده و از آنجایی که ما طعم مهاجرت را چشیده بودیم، می خواستیم تا جایی که می توانیم واقعی تر نگاه کنیم و سراغ فیلمی برویم که همه چیزش درست و بجا باشد، از لباس گرفته تا لهجه و رفتارها و تا می توانیم واقعی ترین و درست ترین شکل ممکن را روایت کنیم.
تولیدی بغض آلود در سکوت
فیلم در سکوت ساخته شد و وقتی دلیل این تولید آرام و بدون حاشیه را جویا می شویم می گویند: پس از تکمیل فیلمنامه آن را به معاونت سینمایی تحویل دادیم و حتی در فارابی جزو سه فیلمنامه منتخب برای ساخت بود که صحبت های فراوانی مطرح شد ولی در پایان ما خودمان فیلم را ساختیم و پس از ساخت بود که سینماگرانی چون کامبوزیا پرتوی و دوستان سازمان سینمایی فیلم را دیدند که اتفاقا مورد پسند واقع شد.
تا دی ماه 92 خبری از تولید فیلمی به این نام نبود و به یکباره در روزهای منتهی به جشنواره فجر در بهمن 92 داریوش فرهنگ در برنامه هفت با اطمینان این فیلم را یکی از پدیده های جشنواره نامید.
ما مانعی داشتیم به نام پروانه ساخت سینمایی و نمی خواستیم فیلم سینمایی نباشد و با بغض در سکوت فیلم را ساختیم و وقتی ساخته شد، دوستان در دبیرخانه جشنواره و سازمان سینمایی پس از مشاهده فیلم به ما اعلام کردند که می توانید آن را رسانه ای کنید و پس از این اتفاقات و نمایش جشنواره تا نشست مطبوعاتی فیلم تقریبا خبری از چندمتر مکعب عشق نبود.
خالقانی که طعم مهاجرت را چشیده اند
خالقان اثر برادرانی بودند که طعم مهاجرت را چشیده و با حس و حال شخصیت های فیلم آشنا بودند، البته مهاجرت آنها در کودکی و به شکل کاملا اصولی انجام شده بود و در پاسخ به این سوال که آیا اصالت افغانی شان تاثیری بر نگاهشان به اثر گذاشته یا خیر گفتند: تلاش داشتیم فیلم خیلی بی طرف باشد و قضاوتی در کار نباشد و فکر می کنیم اگر اثر به دل مخاطب نشسته به این خاطر بوده که از دل برآمده است. اینکه حس می کنیم در جایی دروغ نگفته ایم در فیلم و تلاشمان این بوده که حرف از یک مقوله مهم انسانی به اسم عاشقانه بزنیم. فکر می کنیم عاشقانه اکنون یکی از گمشده های سینمای ایران است که گاهی خیلی دم دستی و سطحی به آن نگاه و پرداخت شده است.
به مخاطب عام فکر می کردیم
می گویند "چندمترمکعب عشق یک فیلم جشنواره ای است" ، برادران محمودی توضیح می دهند: قطعا به جشنواره های بین المللی فکر می کنیم و این طور نیست که آن را نادیده بگیریم اما در این فیلم خیلی به مخاطب عام فکر شده است. حتی در دکوپاژ و انتخاب رنگ ها و نوع لباس ها و حتی در انتخاب صورت ها. می توانستیم سراغ دختری نرویم که صورت زیبایی دارد و فکر می کنیم در بستر فیلمنامه این فیلم موقعیتی وجود داشته که می توانسته فیلم را تبدیل به یک اثر جشنواره ای کند و نیازی به تلاش ما برای این تبدیل نبود. ما خیلی به مخاطب عام فکر می کردیم، این که مردم عام بروند و فیلم را ببینند.
منتظر بازخوردهای مثبت بودیم
آیا فکر می کردید فیلمتان این همه تحسین را به همراه داشته باشد؟
نوید می گوید: اگر بگوییم منتظر این بازخوردهای مثبت بودیم ممکن است بگویید چون جایزه برده ایم حالا مطرح می کنیم ولی واقعیت این است ما منتظر بازخوردهای بیشتری هم بودیم. وقتی نامزدهای جشنواره اعلام شد ما توقع بیشتری داشتیم و تعجب کردیم که چرا مثلا نادر فلاح یا ساعد سهیلی نامزد جایزه نشده اند یا به فیلمبردارمان می توانست حداقل دیپلم افتخار داده شود یا حتی حسیبا ابراهیمی هم می توانست حداقل دیپلم افتخار بگیرد. ولی به دو سیمرغی که من و جمشید گرفتیم ایمان داشتیم. در مجموع بازخوردهای جشنواره برای ما بسیار مثبت بود.
نمایش در بخش بهترین های اسکار در کالیفرنیا
ژانویه ماه پرخبری برایشان است. خبر از جشنواره پالم اسپرینگز(palm springs film festival) می دهند. می گویند: قرار است در بخشی تحت عنوان بهترین های اسکار در کالیفرنیا که در ژانویه برگزار می شود، بهترین فیلم های اسکار را نمایش می دهند. چندمتر مکعب عشق هم در آنجا پذیرفته شده و نمایش خواهد داشت که بی شک برای آینده فیلم مفید خواهد بود.
اسکار و کمپانی های امریکایی
از آنها در مورد تلاش هایشان برای بهتر دیده شدن فیلم در خارج از کشور جویا می شویم. معتقدند: برای این فیلم و این قصه شاید بهتر بود که از طرف افغانستان معرفی می شدیم و وقتی این خبر (معرفی فیلم به عنوان نماینده افغانستان در اسکار) رسانه ای شد نگاه های بیشتری به فیلم شد. البته قبل از این اتفاق ما در جشنواره های مختلفی حضور داشتیم و بعد از اسکاری شدن شاخک های جشنواره ها بیشتر جنبید و بیشتر سراغ فیلم را گرفتند.
همدلی و همراهی در افغانستان
نوید از سفرش به افغانستان و حواشی نمایش فیلم در آنجا می گوید: در افغانستان با نمایش فیلم در سینماها و در میان نخبگان و مکان های فرهنگی کاملا جو همراهی با فیلم شکل گرفت که بسیار انرژی خوبی در آنجا به ما منتقل شد و همین مسئله باعث شد که هیات انتخاب افغانستان به ما و فیلم مان توجه کند و در نهایت انتخاب شدیم که البته شایعه شد ما سرمایه گذار افغان داشته ایم که از اساس کذب بود.
اثر بعدی باید ما را درگیر کند
از برادران محمودی در مورد پروژه بعدی و آینده کاری شان حرف می زنیم که می گویند: آنچه که ما را با خودش درگیر کند می سازیم و واقعا الان نمی توانیم در مورد آینده حرف بزنیم. فیلمسازی بخشی از زندگی مان است که به آن ادامه خواهیم داد. ما 2 سال است که درگیر چندمترمکعب عشق بودیم و اگر 3 سال لازم بود هم وقت می گذاشتیم ولی در مورد اثر بعدی مان معتقدیم باید بتواند اندازه این فیلم ما را درگیر کند آن وقت تبدیل می شود به فیلم بعدی ما.
حقمان بود سرگروه داشته باشیم
از اکران در آذر و انتهای پاییز صحبت می کنیم که با دلخوری محمودی ها از نداشتن سرگروه همراه است. معتقدند: امیدواریم مخاطب فیلم را ببیند و هزینه تولید فیلم بازگردد چون باید فیلم بعدی مان را با این سرمایه بسازیم . فکر می کنیم وقتی فیلمی در جشنواره سیمرغ می گیرد و در این سطح دیده می شود حقش بود سرگروه داشته باشد ولی خوب قاعده سینمای ایران این است که فیلم های معروف تر و پرمخاطب تر سرگروه داشته باشد و اصلا در قراردادمان با حوزه هنری به عنوان پخش کننده عنوان نشده بود سرگروه باشیم و وقتی دیدیم زمان در حال از دست رفتن است به همین اکران آذر قناعت کردیم تا به ایام جشنواره مصادف نشود.
فکر می کنیم تیزرهای تلویزیونی خیلی به دیده شدن ما کمک کند و تلاش مان این است مخاطب خاموش را جذب کنیم به خصوص مهاجران افغان را به سینماها بکشانیم. طبق آمار رسمی حدود 2 میلیون مهاجر افغان در ایران داریم که البته بخش کوچکی می توانند مخاطب فیلم باشند.
گفتند نفر سوم پیدا کنید
از حواشی تولید و پروانه ساخت نگرفتن فیلم می گویند: فیلم پروانه ساخت نگرفت و گفتند تلخ است و وحدت برانگیز نیست. رییس پیشین سازمان سینمایی نیز گفت این فیلم نیاز به این دارد که یک نفر سوم در این کانتینر باشد و حتی پشنهاداتی نیز داشت و ما گله مند بودیم که مگر می توان در ایران فیلم ساخت و به ممیزی ها توجه نداشت و معتقد بودیم باید اعتماد شود تا فیلمساز کارش را کند چون خودش به همه زیر و بم های فیلمسازی در ایران شناخت دارد.
در حالی که وقتی فیلم ساخته شد و دیده شد، افرادی چون حسام الدین آشنا مشاور رییس جمهور گفتند این فیلم شروع آشتی و وحدت است و افراد دیگری چون نادر طالب زاده و حجت الاسلام شهاب مرادی و افرادی از همه جناح ها و طیف ها فیلم را پسندیدند.
دوستان در ارشاد در ابتدا می گفتند حضور این دختر و پسر در یک مکان بسته خوب نیست و شخص سومی را آنجا بگذارید و اینجا ما معتقدیم که اگر دولت به فیلمسازان اعتماد کنند ما خودمان بهتر می دانیم از کدام مسیر پیش رویم و فیلم مان را با رعایت همه ی خط قرمزها بسازیم. فکر می کنیم در ایران فیلم خوب ساختن راحت تر از مجوز گرفتن است.
نمک روی زخم مهاجر نپاشیم
وقتی به موضوع مهاجرت می رسیم با دلی پردرد سخن می گویند: ما همه انسان هستیم و این فیلم به همه ما می گوید اولین اصل در زندگی بشر انسانیت است و مهم ترین نکته این فیلم این است که ما همه به هم به چشم انسان نگاه کنیم .
نکته ای که دردآور است این است که یک مهاجر برای خوشی و تفریح به مقصدی مهاجرت نکرده، مهاجر به دلیل تنگنا هجرت می کند و ما در این فیلم با کسانی طرف هستیم که هر روز اول صبح بمب روی سرشان منفجر می شده و چاره ای نداشته و با این پیش فرض هجرت کرده که تحت لوای مکتبی بزرگ شده اند که پیامبرش حرف از امت واحده می زند و در واقع به برادر دینی اش پناه آورده است.
مهاجرت خود یک زخم و رنج به همراه دارد و نمک پاشیدن روی زخم کار خوبی نیست. عبدالسلام قصه ما بسیار کم حرف است، چه باید بگوید وقتی پر از رنج و درد است و به تصمیم کارگردان ما اصلا به دنیای او وارد نمی شویم.
عشقی که خشونت را زدود
همچنان تاکید دارند عاشقانه ای ساخته اند که گمشده این روزهای سینمای ایران است. می گویند: روی فیلم ما به خاطر عشقی که در راه است یک فیلتر کشیده شده که همه چیزوهمه کس را نرم تر نشان دهد و همه مهربان تر نشان داده می شوند. حتی غفور این قصه هم مهربان است. همه در این فیلم تا حد ممکن مهربان هستند و این تاثیرعشق است که خشونت را در جاهایی از فیلم کمرنگ تر کرده است.
لطفا به ما اعتماد کنید
در پایان وقتی از آنها می خواهیم حرف های ناگفته شان را بزنند یک کلام می گویند: اعتماد. جمشید می گوید: در مورد قصه ای حرف زدیم و احتمالا با هم نگارش آن را به پایان رسانیم و در تابستان و پاییزسال آینده انشاالله کار را شروع خواهیم کرد. ازلحظه ای که به فیلمسازان توجه شد و احترام گذاشته شد ببینید چقدر فیلم های خوب و شریفی ساخته شده است چون هنرمند انسان قانعی است و اگر کمی اعتماد باشد، آثار قابل اعتنایی ساخته می شود.
____________
عصرایران - رضا میرمحرابی