خواهشی که دارم، حمایت بیشتر از سینمای مستقل است و گروه هنر و تجربهای که اینقدر با زحمت دارند این گروه را خوب به جلو میبرند.
عقیل بهرامی بازیگر فیلم «مات» در گفتوگو با پایگاه خبری گُلوَنی گفت: پنج سال است که بهطور حرفهای و جدی بازیگری را پیگیری میکنم. البته اینکه از کی علاقهمند شدم به این حرفه رو دقیق نمیتوانم خدمتتون عرض کنم؛ شاید از نمایشهای مدرسه شاید قبلتر با دیدن فیلم شاید هم نمیدانم؛ البته در کل معتقدم که وقتی عاشق میشوی دیگر زمان معنایی ندارد، اینکه کی عاشق شدی مهم نیست، اینکه برای عشقت چه میکنی فکر کنم مهمتر باشد. بازیگری حرفهای از آموزشگاه و خواندن کتابهای بازیگری شروع کردم و با ایفای نقش در تئاترهای مختلف ادامه دادم. از روز اولی که پا در این عرصه گذاشتم، تکلیف خودم را مشخص کردم اینکه برای چه آمدم دنبالش یا اینکه باید چکار کنم. معتقدم یادگیری عامل موثری است، اما کافی نیست؛ استعداد و جوهره انسانی نیز به همین صورت، تمرین و سختکوشی را همیشه میستایم و ترجیح میدهم آدم پرتلاش و با پشتکاری باشم تا اینکه یک نابغه کمکوش و بیفکر…
بهرامی ادامه داد: هدف همیشه در ذهنم هکاکی شده و چند جا آن را نوشتهام، اما در زندگی آموختم که اهداف را نباید فریاد زد. ولی خلق شخصیت و گام برداشتن برای کشف دنیای درونی انسانهای دیگر آنچنان ترشحات شیمیایی عجیبی در بدنم تولید میکند و باعث خوشنودیم میشود که نمیتوان از آن گفت یا زمانی که بر صحنه برای رورانس ایستادهای و تماشاچی از ته دل تو را تشویق میکند، کیف عجیبی دارد. اینکه از دل و جان مایه بگذارم برای حرفهای که دوستش دارم لذتی بس بزرگ است، خوب در مرحله آزمون و خطا هستم و حالا حالاها باید بیاموزم و مگر میشود تا آخر عمر نیاموخت…
این بازیگر درباره فیلم مات گفت: در رابطه با فیلم مات باید از آنجایی شروع کنم که با آقای کاظمی آشنا شدم. نمایشی بازی میکردم به نام تکرار نوشته آقای جمشید خانیان، یک نمایش تک پرسوناژ که نقش یک جانباز اعصاب روان جنوبی را داشتم، هشت ماه برای آن نقش تمرین داشتم. لهجه آبادانی و حرکات فیزیکی زیاد یک انسان برونگرا که، همیشه از کلیشه شدن فراریام و برای همین به دنبال ردکردن نقش از خودم هستم. نکته که در آموزشهای اکترزاستدیو بسیار بر آن تاکید میشود. این سه مرحله است. تحلیل نقش، پرداخت نقش، ارایه نقش که این دومی یعنی پرداخت نقش که به اصطلاح به آن نقش را مال خودکردن هم میگویند، خیلی برایم اهمیت دارد. خلاصه که در آن سالن و حین اجرای آن نمایش با آقای کاظمی برخورد داشتم. اما سال بعد که در اجرای دیگری بازی داشتم، آقای کاظمی برای تماشا آمد و پیشنهاد بازی در فیلم را داد. رفتیم و گپ زدیم و شروع به تمرین کردیم. سبک کار آقای کاظمی برایم هم آشنا بود و هم نه اینکه تمریناتش در پلاتوهای تئاتر بود و اتود میکردیم و کلی بحث در رابطه با نقش و مصاحبه در موقعیتهای مختلف زندگی یک کاراکتر و جاهایی که مرا گنگ میگذاشت. خوبیاش این بود که میدانست چه میخواهد و از اتودهای بداهه سبک سنفوردمینر بسیار استفاده میکرد، دستمان را باز میگذاشت و به موقع هم دست و پایمان را میبست. در طول تمرینات دو ماه و نیمهای که طول کشید، خیلی چیزها از او آموختم، همچنین از میلاد نیازی عزیز. تا اینکه متنش را آورد، اما باز هم نمیدانستیم که آخر فیلم چه اتفاقی برایمان میافتد و این خیلی جذاب بود، همیشه کاری میکرد که هیجانانگیز بود و مرا به تکاپو وا میداشت. دو روز فیلمبرداری کردیم و نفهمیدیم آخر کار چه اتفاقی در فیلم میافتد.
عقیل بهرامی درباره گروه کارگردانی این فیلم گفت: آقای صبا کاظمی گروه خوبی جمع کرد، از وحید ورسه و مینو ملکی و میثم کریم پور تا ژاله بلمه و نیما کاظمی، رامیار مشایی، نیما کاظمی عزیز و همه عوامل فیلم و کاظمی همیشه سعی کرد بازی بازیگران از کار بیرون نزد و برای باورپذیری بیشتر یک دست شود. و اتفاقات به رئالترین شکل ممکن جلو برود و یک جمله را مرتبا تکرار میکرد که خیلی برایم جالب بود. «من میخوام بیشتر از اینکه بهم بگن کارگردانی خوبی کردی، دوست دارم بهم بگن چه بازیگردانی خوبی کردی.» فیلم مات از آن پروژههای خیلی سخت و دوستداشتنی است و یک جورایی خودم را مدیون این فیلم و این گروه خوب میدانم که یک سر تیم قوی و پرتلاش به نام صبا کاظمی دارد، وقتی دیدم در اولین حضور جهانی در سائوپائولو برزیل جایزه ویژه هیئت داوران را گرفتیم، خیلی خوشحال شدم. راستش خیلی خوشحال بودم از بشاشی و پرانرژیبودن صورت صبا کاظمی، مردی که مردانه پای فیلمش ایستاده و محکم قدم برمیدارد.
امیدوارم که مردم عزیز از تماشای این فیلم لذت ببرند. خدا را شکر که در این چند اکران بازخوردهای خوبی داشتیم و مردم با رضایت سالن را ترک کردند. فقط خواهشی که دارم، حمایت بیشتر از سینمای مستقل است و گروه هنر و تجربهای که اینقدر با زحمت دارند این گروه را خوب به جلو میبرند.