پالتو شتری داستان دو دوست به اسمهای کوهیار کهن دژ و فرید است که اولی دانشجوی دکترای فلسفه بوده و دومی یک دیپلم ردی است که مطالعه فراوانی دارد و در کلاسهای مستمع آزاد دانشگاه هم مینشیند. کوهیار نویسنده هم هست و به تازگی جایزه ادبی هم برده و از این بابت به خودش میبالد و این موضوع را دائما توی سر فرید و اطرافیانش میزند. رفتار و منش کوهیار بسیار عجیب و غریب است و از همه عجیبتر آن منش ضد زن بودن اوست. کوهیار عاشق نیچه بوده و تا حد زیادی باورهای نیچه درباره زنان رویش اثر گذاشته و زنان را به مثابه یک برده میبیند و همین موضوع باعث شده که بسیاری از اطرافیانش از او آزرده خاطر شوند تا اینکه در گیریهای او با فرید اتفاقاتی را رقم می زند.
مهدی علی میرزایی که پیش از این نامش را به عنوان نویسنده فیلمنامه فیلمهایی همچون گشت ارشاد و در مدت معلوم دیده بودیم دست به کار اولین ساخته خود با عنوان پالتو شتری با فیلمنامه ای از خودش زده است. و البته در این فیلم هم مفاهیم و رگه هایی از فلسفه را به شکل پر رنگ تری مشاهده می کنیم. پالتو شتری در زیر متن قصه خود به مسائل مبتلا به و متنوع جامعه امروز اشاره می کند. بیکاری قشر تحصیلکرده ای که از دفتر تحقیق و پژوهش در حوزه علوم انسانی به کافی شاپ داری می رسند. مساله فقر اقتصادی که سبب می شود تا برای دستیابی به پول نقشه های خطرناکی کشیده شود، مبحث مدرک گرایی، کارکرد دانشگاهها در دهه های اخیر، همه و همه در قالب هجویه ای زیبا به مخاطب داستان ارائه می شود. نکته مهم اما در خصوص فیلمنامه کمدی پالتو شتری این است که شوخی های روشنفکرانه نویسنده که تلاش کرده از هزل و ابتذال فاصله بگیرد و آن را با شوخی های عامه پسند در هم آمیزد شاید برای تماشاگرعام به شکل کامل قابل دریافت نباشد چرا که در طول داستان، مدام کدهایی از این موضع داده می شود که این کدها برای مخاطب سینمای بدنه و تجاری قابل درک نیست اما این مساله در ساختار جبران شده و علی میرزایی با بهره گیری از ساختار جذاب و ریتم مناسب و همچنین زبان بیانی مطلوب توانسته نگاه خود را بر روی تماشاگران عام نیز بگشاید.
شاید مهم ترین نکته فیلمنامه پالتو شتری در این زمینه نیز همین مساله دوری از ابتذال کلامی و حرکتی رایج در به اصطلاح کمدی های این روزهای سینمای ایران باشد که تلاش می کند تا یک هجویه سالم که شاید در برخی لحظات نمونه ایرانی شده کمدی های مل بروکس باشد را به مخاطب خود ارائه دهد که به نظرم این حرکت ارزشمند و ستودنی است و می تواند زمینه لازم را برای آشنایی مخاطب عام با اینگونه کمدی ها فرام سازد.
داستان با یک فلاش بک و توسط فرید که خود راوی قصه است شروع می شود و در این مدت مخاطب و تماشاگر شاهد مرور یک دوره یکساله از رخدادهایی هستند که در نهایت با بازگشت به زمان کنونی دلیل حرکت فرید را در ابتدای فیلم در یابند و در این بین داستان که در زمان گذشته می گذرد در دل خود نیز مجددا رجعتی به گذشته پیشتر از آن دارد و معتقدم همین شیوه فلاش بک که دردل بیان روایی قصه شکل می گیرد از جمله نکات ارزشمند اثر به شمار می رود که مخاطب و تماشاچی بتوانند با مرتب کردن پازل هایی که هر تکه آن لحظه به لحظه در اختیار مخاطب قرار می گیرد به مفهوم کلی فیلم دست یابند و اگر چنین شود علی میرزایی به موفقیت خوبی دست یافته است.
ساختار نیز متاثر از متن و البته همپای آن حرکت می کند. انتخاب صحیح بازیگران و استفاده درست از آنها در جای خود به ویژه نقش آفرینی خیره کننده بانیپال شومون به نقش کوهیار، علیرضا مهران به نقش موسی و تا حد ی نیز سام درخشانی به نقش فرید از جمله مهمترین نقاط قوت فیلم به شمار می روند. موسیقی مناسب، استفاده و توجه به جذابیت رنگ و بهره گیری از نماهایی شاد و زنده نوعی انرژی را به تماشاچی منتقل می کند که لحظه به لحظه فیلم با حال خوبی قصه را دنبال کند اگرچه در اواسط فیلم، هم ساختار و هم قصه دچار زیاده گویی شده و سبب افتادن ریتم می شوند اما علی میرزایی با نگاه درست بلافاصله به ریتم مناسب در بیان و ساختار می شود و البته همینجا باید اشاره کنم که فیلم به ویژه در بخش گفتگوی دو نفره فرید و همسر سابق کوهیار نیاز به تدوین مجدد دارد و این همان بخشی است که دقیقا فیلم در آنجا افتاده است.
از طرف دیگر روح حاکم بر ساختار فیلم، نوعی شیطنت پنهان را نیز القا می کند و سبب می شود تا مخاطبان مختلفی که در شرایط مشابه با داستان و رخدادهای فیلم قرار گرفته اند ناخود آگاه با دیدن فضاها و شنیدن دیالوگهای متنوع و جذاب فیلم، خود،رفتار و تجربه هایشان را یکبار دیگر روی پرده ببینند و مرور کنند. در مجموع باید اذعان داشت که وجود کمدی هایی همچون پالتو شتری می تواند یکبار دیگر وضعیت آشفته آثاری که این روزها و سالهای اخیر به نام سینمای کمدی روی پرده هستند را ساماندهی کند و اگر در زمان اکران عمومی این فیلم، مردم استقبال خوبی از آن بعمل آورند شاید بتوان متر و معیار جدیدی را در عرصه ساخت فیلم های کمدی در سینمای ایران تعریف کرد.
لاله محمودی
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران