خب این اجرا هم تمام شد. از همه دوستان نازنین تیوالی هم که تشریف آوردند سپاس گزارم و امیدوارم که از اجرا رضایت داشته باشند.
از همه دوستان عزیز که به دیدن این نمایشنامه خوانی نشستند تقاضا می کنم نقد و نظر خودشون درباره کیفیت اجرا و به خصوص و بسیار ویژه و بی رحمانه در مورد نقش خوانی خودم در قالب شخصیت جیمی بیان کنند که بسیار منتظر شنیدن هستم.
سپاس
محمد یعقوبی مینویسد که سهراب مینویسد که شیوا میگوید:
من میرم بخوابم جیمی. دعا کن باز هم خوابم ببره تا سال ها بعد. خدا کنه این قدر بخوابم بخوابم بخوابم تا یه روز بیدار شم ببینم تو حالت خوب خوب ئه. شیدا و شهرام برگشته اند این جا. برم خیابون ببینم آدم ها دیگه غمگین و اخمو نیستند. ببینم همه لبخند می زنند و از این که زنده اند خوشحالند. از این که این جا به دنیا اومده اند و این جا زندگی می کنند خوشحالند. خدا کنه خوابم ببره. خدا کنه روزی بیدار شم که ارزش بیدار شدن داشته باشه.
آخرین جلسه تمرین هم برگزار شد و روز شنبه میریم که یک اجرای خوب داشته باشیم. امیدوارم شما دوستان عزیز تیوالی هم تشریف بیارید و امیدوارتر هستم اگر کار دیدید بتونه رضایت شما رو جلب بکنه.