در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال نمایش عباس میرزا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:42:53
امکان خرید پایان یافته
۰۸ تا ۳۱ مرداد ۱۳۹۹
۱۸:۱۵ و ۱۹:۰۰  |  ۳۵ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان
عباس میرزا _ قصه ی حیاطی را تعریف می کند!

اخبار

›› «عباس میرزا» به عمارت روبرو رسید

مکان

تهران، خیابان انقلاب (شرق به غرب)، قبل از چهارراه ولیعصر، بن‌بست کیانپور، پلاک ۷
تلفن:  ۶۶۴۰۴۲۳۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چه حضور و تسلط خوبی.
امیر مسعود و پویا فلاح این را خواندند
رویا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عباس میرزا، مونولوگی هوشمندانه در کنارِ سادگی اش.

هوشمندانه به این خاطر که هر بار می آمدی برای متن و داستان تصویری در ذهن بسازی به بن بست ... دیدن ادامه ›› می رسیدی؛ اما در آخر راوی به کمک تماشاگر می آید و یک تصویرِ زیبا و بی نقص برایش می سازد؛
طوری که حتیٰ بعد از اجرا هم « عباس میرزا » از خاطر تو نمی رود و گویی تا همیشه با تو همراه خواهد ماند.


این نمایش را پیشنهاد می دهم.
پویا فلاح، آقامیلاد طیبی، امیر مسعود و محمد رضایی مقدم این را خواندند
رویا و شهروز این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
<<تاریخ نگاری مام وطن در وانهادگی همنهشتی شده معاصر>>

روزنامه اعتماد ٢٠ مرداد
https://www.magiran.com/article/4075657

تک گویی متکی بر زبان و لحنیست که از زمان حال مخاطب را به مسیری تاریخی سنجاق می کند.
روایت کوچه و محلی از زمان گذشته تا حال و بیرون افتادن بزرگ و سالار محله از جمع زنان و گاهاً مردان کوچه و محله ی قدیمی و تراژدی قدرتی از دست رفته در ... دیدن ادامه ›› امتداد زمان.

فرایند تغییری نمادین که در متن به سیر رفتاری عارفانه در شخصیت مورد نقل به دست آمده که او خودخواسته به این لاعملی و گوشه نشینی گرفتار آمده است و دست و پا زدن راوی در مقام یکی از فرزندان با مضمون ناخلف هم چنگی به دلش نمی زند و او را از این پیله نرم و آرام خود در اتاقک کُنجی حیاط خانه اش خارج نمی کند.
تغییری دو سویه که در آن سر نوارِ بسامدیِ خود، تغییرات تک تک افراد آن محله نیز که به تیری غیب دچار گشته اند، همانهایی که پیشتر خصایلی چون آداب معاشرت ، صله رحم ، مودت و دوستی در بین شان حاکم بود که جای آن را به مرور با رفتارهای قهری و صفات موذیانه و ستیزجویی و ملامتگری پر کرده اند.

بازی مسلط بر متن و با لحن فراخور و مناسب سید محمد سعیدی، 35 دقیقه ی نفسگیر و پر از ماجراهای خرده پیرنگی را روایت می کند که مخاطب در مسیر داده های اطلاعاتی متن در هروله ای بین حال و گذشته گرفتار است، لذا سرعت انتقال اطلاعات که بعضاً با لغات مستعمل که بر اساس نیاز متنی و کنایه ای از تاریخ جلو می رود بالاست که دو سوم اجرای منولوگ را در بر می گیرد از اینرو در بیست دقیقه اولیه نوعی پس زدگی از محتوا دامن اجرا را می گیرد اگرچه که بازی خوب بازیگر که کارگردان و نویسنده متن هم هست در تلاش است تا ریتم و ضرب آهنگ روایت را برای مخاطبانش حفظ کند و تا حدی هم در این رویه موفق است.

طراحی صحنه مینیمالیستی و کمینه گرا اگرچه برای این اجرا کافی نیست اما در پاره ای موارد بواسطه تمرکز مخاطب روی همان حداقل ها مانند لوستر و قالیچه و بادبزن مسیری تعمدی از فرایند فکر کردن و فاصله گذاری بینامتنی را برای بیننده در اجرا فراهم می کند تا با خاطرات نوستالژیکی از تصویرسازی محله ای قدیمی و حتا در گامی ایهامی به نقب و جستجوی فصل تاریخیِ قاجاریه و درام تراژیک شاهزاده عباس میرزا برود و نغز شیرینی برایش فراهم آورد.
عباس میرزا با لقب نایب السلطنه، شاهزاده ای بی کفایت از دوره اوان سلسله قاجاریه که با مناسک پدرش فتحعلی شاه حاکم آذربایجان می شود؛ اوست که با بی تدبیری و ناکامی در جنگ های بین روسیه و ایران و بعدها بین دولت عثمانی و ایران شکست می خورد تا مقدمات عهدنامه های ننگین گلستان ، ارزروم و ترکمانچای را رقم بزند و در این گیر و دار ایران شاهد از دست رفتن مناطقی چون باکو، دربند و شروان در گام اول و متناوباً مناطق شمالی ارس در گام دوم باشد و غرامات پولی فراوانی که حکومت قاجار برای خودکامگی و بی سیاستی خود پرداخت.
او در ادامه به خراسان کوچ می کند و به دستور پدرش شاه قاجار، حاکم منطقه خراسانات می شود و تا پایان عمر خود را در آن خطه و در شهر مشهد به وقف و توسعه اهداف سیاسی اش سرگرم می کند ؛ عباس میرزا اگرچه در نیمه دوم فعالیت های سیاسی و حاکمیتی خود موفق بود و به روشنگری فرافکنانه ای روی آورد ولی هیچ کدام از خدماتش اعم از فتوحات مناطق خبوشان و سرخس و تربت حیدریه و اعزام جوانان به انگلیس برای تحصیل و یا تلاشش برای تربیت قضات شریف در محاکم قضایی و همچنین جلب توریست و مهاجران اروپایی به ایران، اصلاحات نظامی و غیره نتوانست بدبختی ها و سیه روزی هایی که بر این مملکت که با دستان او نقش بست را پاک کند، گویی خود در میانسالگی و تا قبل از مرگش در 44 سالگی با سیری عارف مسلک گونه به درک تراژیکی از این مهم نائل آمده بود.
اروپاییانی چون موریس دو کوتزبو جهانگرد و نویسنده آلمانی، پیر آمِدی ژوبر دیپلمات و جهانگرد فرانسوی، جیمز موریه دیپلمات بریتانیایی، گاسپار دروویل افسر فرانسوی از آزادمنشی، شجاعت، عدالت‌خواهی و عزت نفس عباس میرزا گفته‌اند و او را ستایش کرده‌اند. عباس میرزا به‌عنوان شخصیتی با پیچیدگی‌های دشوار که از سوی معاصران اروپایی و ایرانی‌اش به‌عنوان کهن‌الگوی قهرمانی نجیب، اصیل، جوان و شجاع معرفی شده و باقی مانده‌است. تاریخ‌نگاری نوین تمایل دارد این ارزیابی‌های مثبت را به اسطوره تبدیل کند و عباس میرزا را به‌مانند تصویری مثبت به نجیب‌زادگانِ خودپسند، فاسد و نادان ارائه دهد؛ اما بنظرم تمام اینها فرافکنی و فریبکاری رفتاری بیش نیست که حاصل لاپوشانی سیاسی دول اروپایی مشترک المنافعیست که او را هنرمند خطاب کنند تا با این القاب و نقاب ها از خاک و منافع ایران ارتزاق کنند، حقیقت در پس این انحرافات درخشان است.
درکی که با جوالدوز نویسنده نمایش که با استمساک به ریشه های کنایه آمیز در لایه های زیرین متن در تلاش است تا مخاطب امروز را به درکی سیاسی از وضع حال و مقایسه با آن دوره از تاریخ برساند و روایت عوام گرایی با نقل قول های خاله زنکی از محله قدیمی نیز دستاویزیست به زبان طنز که تلخی گروتسک و ریشخندانه آن از پیرامون متن اثر بیرون میزند، محله ای که در خاطرات ایران و ایرانی مشترک است و عمده زنانی در خانه انگاشته و تحت الحمایت مردانِ خود که مهمترین کار روزمره اشان از سویی نُقل محافل بودن است و خودشیفتگی ها و دلفریبی ها در زندگی و در فضایی کوچک گرداگردی و از سویی دیگر حسادت و بخل ورزی و تکبرست که در لایه ای متضاد پیشرانه حرکتی کشمکش در جامعه سطحی نگر است، جامعه ای به اندازه یک خانواده یک محله یک خیابان و پیوستگی آن به شهر و کشوری در خواب، گویی مصداق <<جماعت خواب، اجتماع خواب زده ، جامعه چرتی>> زنده یاد علی حاتمی در سریال هزار دستان است که در لایه های زیرین و درونی این نمایش به وجود مخاطب چنگ می زند تا با مرور تاریخ دویست ساله تعمق کند و برای خود در پیاده رو های داغ نیمه مردادماه به تفسیر و تأویل دست بزند و اندکی از شبکه های اجتماعی فاصله بگیرد و به اطراف خود بنگرد.

میزانسن ایستای صحنه و کمترین تلاش بازیگر برای راه رفتن در عرض و طول صحنه و جدا نشدن او از قالیچه کوچک زیر پایش به مثابه همان خانه و محله ایست که دنیای آنان که روایت می شود فراتر از آن نمی رود و الصاق آن به عباس میرزا شاهزاده قاجاری خود محتوم کردن جانمایه اثر است که مشت را نمونه خروار می پندارد و با این تفکر انتقادی به جنگ لاعملی جامعه ی اخته ای می رود که سالهاست جامانده غرب و شرق است و حاصل این واماندگی، نسل هایی به غایت کم عمق و دمغ است که از آن هسته تهی سودا زده خلط می شوند.

طراحی لباس و نور و موسیقی و صدا نیز با کمترین بهره گیری از ظرفیت های متنی خود تازیانه ای انتقادیست به نسل حاضر که در مسیر بی تفاوتی بر اساس دیوارهای بلند و ناشنوایی بنیان شده اند که میوه دستچین شده ای از بی اعتقادی در جامعه ای ایدئولوژیک است.

طرح پوستر با تایپو گرافی خاص: "عباسمیرزا" با رنگ زمینه حنایی متمایل به زرد با محوریت سوژه کردن حیوانیت "گاو" نیز در ذات نهان خود دست به تأویل های موازی با جانمایه اثر میزند که از محاسن این اثر به شمار می رود.

با حمایت از تئاتر دانشجویی و جوانان نو اندیش ایرانی راه را برای بروز خلاقیت ها و بستر فکری آنان در مسیری متفاوت باز نگه داریم و به آنان احترام بگذاریم.

١٤ مرداد ٩٩