رویداد›برای افغانستان

افغانی پسر جوان که روی موهایش تل میزند میگوید در صندوق عقب پژو چهار صد و پنج آنهم چند نفری از مرز قایم میشوند تا به ایست بازرسی مرصاد بم راین برسند اینجا را اگر در تاریکی شب بیابان دور بزنند رد بشوند یک ایست بازرسی مهریز یزد هست که دیگر تا تهران راحت می آیند تازه هزار جور توهین اگر در مسیر نشنوند. اگر پاسپورت نداشته باشد بزرگترین مشکلش بیمه کارگر است که اگر دچار حادثه شوند هزینه های بیمارستان سرسام آور است کافیه یک دندانپزشکی بدون بیمه بروید راحت یک ماه حقوقت را باید بدهی، تازه بدون عابر بانک بیمارستان ها حتی بیمار یا زخمی را پذیرش نمیکنند آنهم بدون حساب بانکی که نمی دانند پول نقد خود را کجا بگذارند که ایرانی کارفرما ندزدد، حقوق اداره کاری ایران که پول ونزوئلا است همان را هم باید به نیم بها راضی باشند،سرمای زمستان در شب های ساختمان های نیمه کاره را باید با کابشن کهنه و لباس کار نشسته کثیف بو دار تحمل کنند همه اینها بخاطر این هست که ملت ایران بسیار روشنفکر متمدن و قدمت چند هزار ساله دارد که هم زبان 👅 خود را مظلوم گیر آورده است،حتی لباس کار نمیدهند مدام آجر یا تکه سیمان خشک روی پا و دست ما می افتد چون کفش کار نمیدهند،دست ما را سیمان میبرد و پوست پوست میکند یا بین مصالح خونی و زخمی میشود چون دستکش نمیدهند حتی یک چسب زخم هم نمیدهند اینها اصلا ایمنی بهداشت رفاه کارگر را زیر پا میگذارند نفرین افغانی را دست کم نگیر.یک جواب ساده برای همه آنها دارد ما که شما را نخواستیم به مملکت ایران بیایید!!!!

افغانی میگوید در هرات چوپان بود بیسواد هست مگر مرد در افغانستان سواد دارد که زن بخواهد مدرسه برود میگوید زن اگر مدرسه برود بی حجاب می شود حالا ما اینقدر بی غیرت شدیم که زن بی حجاب ما را مرد غریبه ببیند. زن اگر مدرسه نرود در خانه بماند بی حجاب نمیشود میگوید درست هست که مردم یک روستا با هم فامیل هستند ولی زن نباید تا مدرسه برود که چشم و گوشش باز شود مگر به مدرسه دینی برود این یک حرفی است چون خیالمان راحت است که بی حجاب نمی شود.ولی ترس اصلی ... دیدن ادامه ›› ما از محیط کوچک‌روستا هست اگر اسم یک دختر خدای نکرده قبل ازدواج برایش حرف در بیاورند در محیط کوچک روستا تا آخر عمر با کنایه ها عذابش میدهند و چه بسا که شوهر گیرش نیاید یا شوهر خوب سراغش نیاید،مرد روستایی فقیر بجز زنش مگر چه دارد که همان را هم مرد دیگر بخواهد صاحبش شود و مرد را تحقیر کند.

افغانی دیگر هم جوانی هست که موهایش را تل میزند میگوید چند سال قبل که ایران بود اوضاع خوب بود تا اینکه دلار خیلی گران شد و کارگری در ایران بی ارزش شد برای همین به افغانستان برگشت ولی از شانسش برگشتش مصادف با بازگشت طالبان بود یکسال در هرات بیکار بود،پنج بار قاچاقی تا مرز آمده است و او را مرزبانی ایران برگردانده است تا اینکه موفق شد وارد ایران شود سواد ندارد ولی با این پول کارگری در تهران فقط پول غذا و لباسش میشود چیزی برایش نمی‌ماند که برای زنش در هرات بفرستد نمی‌داند چه کند اینجا هم قاچاقی هست در هرات هم که طالبان هست کار نیست.

افغانی دیگر بشدت طرفدار ژنرال مارشال دوستم است که پنج هزار طالب را زیر خاک کرده است ولی میگوید پسر احمد شاه مسعود آلمان بزرگ شده است، پسر احمد شاه مسعود را قبول ندارد همان پنجشیر را عرضه نداشت نگه دارد.

افغانی دیگر میگوید حامد کرزی بد نبود هراتی ها و بلخی ها دوست دارند جزو خراسان ایران شوند ولی بقیه افغانستان بیشترشان دوست ندارند جزو ایران شوند سنی هستند و میگویند ایرانی ها مثل چینی ها سواد درست حسابی ندارند یک دو تا معلم و پزشک دارند که ما خودمان داریم ساختمان سازی هم که خوراک افغانی است ولی افغانستان مهندسی میخواد که سد و نیروگاه آبی برایش بسازد کارخانه دارو بسازد کارخانجات معدنی بسازد که ایرانی مثل چینی بلد نیست این چیزها را بسازد ایرانی می آیند افغانستان ولی فقط ول میچرخند مثل چینی بیسوادند.ایرانی نفت و گاز دارد مثل عربها با دلارهایشان فقط مصرف کننده و وارد کننده هستند. ایرانی مثل هندی در نفت و گاز مهارت دارد که افغانستان مگر نفت و گاز دارد؟

کارفرمای ایرانی میگوید باید مثل سگ از کارگر کار کشید باید توی سر کارگر زد.

کارفرمای ایرانی میگوید به کارگر رو بدهید مثل کارمند ادارات دولتی میشوند تا نه صبح که صبحانه میخورند، بعد یک گپی با همکارها میزنند خاورمیانه و گرانی دلار را تحلیل میکنند گل گلدون را آب میدهند، ده صبح دوباره ساعت دهی میخورند. دوازده تا یک هم نماز ناهار میروند ساعت یک تا چهار هم داره با موبایلش یا پیام میده یا صحبت میکنند همیشه یا بچه اش مریض هست یا زنش یا مادرش یا داره با بچه اش صحبت میکند که غذا را روی گاز گرم کند یا آجیل و میوه میخورند تازه مرد باشد سیگار و چای هم هست. ساعت چهار هم خونه میخواد بره ، آره جانم نباید به کارگر رو داد.