کنسرت›آقای سماع با همراهی سماع قونیه

دیشب بعد از مدتها انتظار به دیدن این کنسرت رفتم . خوب بود ولی عالی نبود . نمی دونم چرا اخیرا هر کنسرت و تاتری که می رم احساس می کنم سرهم بندی .گفتم نمی دونم ولی شاید به خاطر این بود که اجرایی 13 سال پیش در قونیه دیدم که در ذهنم خیلی زیباتر از آنچه دیشب در تالار رودکی دیدم بود . در مقام مقایسه بر نمی آیم چون قابل مقایسه نبود ولی خوب بود شاید به خاطر شب اول بودن این کنسرت ناهماهنگی ها و کوچکی سن صداهای بی ربط از صدابرداری بد باعث شده بود که خود گروه هم احساسی مثل من داشته باشند ولی به هر حال خسته نباشید مرا بپذیرید . گله بسیار زیاد من از مسئولان تالار رودکی است چرا که کنسرتی که ساعت 8.30 قرار است شروع شود با تاخیر به دلیل نیامدن هنردوستان ساعت 9 شروع شد و جالبتر از آن اینکه تا ساعت 9.45 دقیقه مردم در حال آمد و شد بودند !!. جای ما در بالکن ردیف یک بود و شما تصوری از بی ریختی این آمد و شدها ندارید که چقدر زجرآور است .زمانی هم که از نبود بروشور گله کردیم گفتند به ما ربطی ندارد گروه برای بالکن بروشور نگذاشته خودتان بروید طبقه سوم بروشور بیاورید . کلا دستشان درد نکنه از این همه زحمتی که می کشند.!! دیشب واقعا از ایرانی بودن خودم احساس تنفر کردم چون در کنار من دو خانم مسن و پسری جوان ساعت 9.45 وارد بالکن شدن و با از روی ما رد شدن سرجایشان نشستند و در قطعه ای که بسیار سنگین بود از اشعار مولانا شروع به دست زدن و بشگن زدن کردند !! وقتی من باناراحتی به خانم مسن کنار دست خود نگاه کردم فقط توانستم کلمه ((توروخدا)) را به زبان بیاورم و خانم مسن معترض شد که هر کس مسئول اعمال خود است شما لازم نیست تذکر دهید . جالبتر از همه اینکه خانم پشت سری من از جابجایی وخش خش کیسه ای نایلونی در کیف خود زمانی فارق شد که همسرم برگشت و به او نگاهی انداخت . واقعا تا زمانی که کسی معترض نشود همه هنردوستان به کارهای خود ادامه می دهند . خیلی جالب است . وقتی با دو دست سرخود را محکم می فشردم زمزمه کردم که اینجا ایران است و بی فرهنگی ربطی به نسل ندارد . هیچ کاری هم نمی شود کرد ...آیا می شود ؟ ببخشید از اینکه طولانی شد .