هنرمند: ایمان صفایی
همه روزه جزء دوشنبه ها
ساعات بازدید: 16-20
وبسایت: www.shiringallery.com
یادداشت فرهنگ قربانی بر این نمایشگاه:
"زبان حافظهی جامعه است و تصویرِ حافظهی هر جامعه در زبانِ آن جامعه بازتاب دارد. "ادبِ شفاهی" یا "عامیانه" از شاخههای مهم دانش عوام بهشمار میرود که شامل مجموعهای عظیم از ترانهها، چیستانها، قصهها، مَتَلها و زبانزدها و ضربالمثلها میشود.
"مَثَل جملهای است کوتاه، مشهور و گاه آهنگین، حاوی بر تشبیه، استعاره یا کنایه که بهدلیل روانیِ الفاظ، روشنیِ معنا، سادگی، شُمول و کلیت در میان مردم شهرت و رواج یافته و با تغییر یا بدون تغییر آنرا بهکار میبرند."
مَثَلها آینهی فرهنگ، هنجارهای اجتماعی، عقاید، اندیشهها، طرز زندگی، مَنِش، مناسبات، تمدن، اخلاق و معیارِ ذوق ملتهاست.
مَثَلها گویندهی مشخصی ندارند و همهی مردم طی تاریخ آنها را صیقل دادهاند.
حجم مَثَل ایرانی دست کم بالغ بر یکصدهزار مَثَل میشود که نشان میدهد ایرانیان از چه غنایِ فکری برخوردار بوده و هستند و بیش از ادبِ مکتوب و شعر و نثر تجلیگاه اندیشههای اجتماعی است زیرا آنها از بطن جامعه درآمده و سینهبهسینه گشته تا به ما رسیده است.
در آستانهی مشروطیت زبانی نو از قلمِ علیاکبر دهخدا زاده شد که برگرفته از زبان "عوام" بود. او نوشتههای انتقادی خود را در روزنامهی صوراسرافیل زیر عنوان "چرند و پرند" و با امضای "دَخو" مینوشت که سرشار از اصطلاحات مردم کوچه و بازار و ضربالمثلها بود ــ کار دهخدا را جمالزاده پی گرفت اما صادق هدایت این نثر روان و ساده و بیتکلف را در داستانهای خود بهحدی رساند که او را بنیانگذار قصهنویسی مدرن ایران میدانند بهکاربردن ضربالمثلها در داستانهای هدایت در زبان شخصیتها بهخوبی جای گرفتند او کتابی به نام "نیرنگستان" نشر داد که فرهنگ تودهها، عقاید و باورهای خرافی آنها را نشان داده است.
گفتنی است که زندهیاد احمد شاملو کارِ سِتُرگ "کتاب کوچه" که جامع اصطلاحات و تعبیرات و ضربالمثلهاست را با کوششی سیساله به کمک همسرش آیدا به یادگار گذاشت.
"نثر عوام" خصلتی جمعی دارد و زاییدهی اندیشهی یک تن یا شخص واحد نیست و از حوادث مشترک مردم ناشی میشود.
"فرهنگ عوام" مجموعهای گسترده از مَثَلها، مَتَلها، اُتلنوشتهها (داداش، مرگِ من یواش ـ نازش نَده، گازش بِده) اصطلاحات فروشندگان (بستنی آی بستنی، نوبر بهاره بستنی ـ آتیش زدم به مالم، به خاطر عیالم) نفرینها (الهی جِزّجیگر بزنی ـ روی تخت مردهشور خونه ببینمت) قربانصدقهها (به کَس کَسونش نمیدم، به همه کَسونش نمیدم، به کسی میدم که کَس باشه ...) بازیهای زبانی (یار دَستنبو به دستم داد و دَستم بوی دَستنبو گرفت) رَجَزها (سگخور، زرشک هسته داره، هونگ دسته داره) تهدیدها (فیل باشی هم عاجت رو میشکنم ـ بلایی به سرت بیارم که مرغهای آسمون به حالت زار بزنند) بازی و سرودها (عمو زنجیرباف، زنجیر منو بافتی، پشت کوه انداختی) است.
در کنار زبانِ معیارِ جوامع، گروههایی که به نوعی مقررات جامعه را زیر پا میگذازند زبانی را خلق میکنند که به جهت پوشیده داشتن افکار و اسرار خود به آن "زبان مخفی" میگویند که شامل سارقان، زندانیان، بدنامان و معتادان است؛ این زبان در میان جوانان نیز راه مییابد. نمونهای از واژگان این زبان: بیبیسی (جاسوس، خبرچین، آنتن)، چِت کردن(گیج شدن)، کلیپس (مزاحم، سمج، موی دماغ).
اگر موضوع بدین گستردگی را همینجا درز بگیریم مَثَل زیر شامل حالمان میشود:
"تمام شد کارِ پوستین، مانده پَس و پیش و هردو آستین!!"