در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم کتاب آشپزی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:47:14
صبـح چهارشـنبه سـوری، کیومـرث، آشـپز سـابق و راننـده ی فعلـی، دندان عقلش را می کشـد و با سـوارکـردن یک مسـافر عجیـب، درگیر ماجراهای غریبــی می شـود.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کاش حداقل یه سر نخی به ما میداد نویسنده محترم که چه منظوری رو میخواد برسونه. :) کار شروع خوبی داره اما در اواسط تغییر جهت میده و در آخر هم که مشخص نمیشه چی میشه.
امیر مسعود و فرزاد جعفریان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میگن یکی میخواسته چاخان کنه میگه :
یه روز دم جنگل بودم که یه شیر دنبالم کرد، همه میگن خب! خب!
هیچی! انداختم تو جنگل تا لابه لای درختا قایم شم ولی باز شیره دنبالم اومد
همه میگن خب! خب!
بعد رفتم تو یه بیشه زار لای علف ها و باز شیره دنبالم اومد
همه میگن خب! خب!
زدم به آب و شنا کردم اون سمت رودخونه ولی باز شیره اومد
همه میگن خب! خب!
میگه و میگه سرانجام میرسه به جایی که میگه رسیدم به جایی که جلوم دره بود و پشت سرم شیره..
همه میگن خب! خب!
بعد هرچی ... دیدن ادامه ›› فکر میکنه هیچ چیزی به فکرش نمیرسه ملت هم هاج و واج داشتن نگاهش میکردن، دست آخر میگه هیچی دیگه شیره من رو خورد!!!

هیچی دیگه آقا کلی مثلن ابداعات کارگردان جان از جمله اتفاقات عجیب و غریب و فیلمبرداری پینگ پنگی و لنزهای رنگ و وارنگ و و و پشت سر میذاری تا آخرش برا بگن خب دیگه! آخرش شیره ما رو خورد!! :((