در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش آتی ساز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:45:09
امکان خرید پایان یافته
۰۴ تا ۲۷ بهمن ۱۴۰۲
۲۱:۳۰  |  ۱ ساعت
بها: ۲۲۰,۰۰۰، ۱۸۰,۰۰۰ و ۱۵۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده  |  جزییات
از ردیف ۱ تا ۳: ۲۲۰،۰۰۰ تومان
از ردیف ۴ تا ۷: ۱۸۰،۰۰۰ تومان
از ردیف ۸ تا ۱۰: ۱۵۰،۰۰۰ تومان
یکی می‌گفت فرق هست بین اون مشتری عصبانی‌ای که یهو سر فروشنده داد میزنه، با اون فروشنده ای که پنج سال تموم به همه مشتریاش لبخند میزنه و یه روز با یه شات گان میاد همه رو میکشه...

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۸ سال خودداری نمایید.

مکان

تهران، خیابان شریعتى، خیابان ملک، نبش خیابان وزوایى، تماشاخانه ملک
تلفن:  ۰۲۱۸۸۴۶۱۷۸۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نگاهی به نمایش «آتی ساز» به کارگردانی سعید دشتی

چگونه «آتی‌ساز» یک اجتماع منسجم می‌سازد؟

نمایش «آتی ساز» هم‌چون اثر قبلی سعید دشتی یعنی «تهران، پاریس، تهران»، حول محور انتقام می‌چرخد. مهم‌ترین سوالی که این نمایش مطرح می‌کند این است که چرا سارا (ترلان پروانه)، همچون «سارا»ی اثر قبلی (آیدا ماهیانی)، ابژه‌هایش را آرام نمی‌کشد؟ چرا به ابژه‌هایش قرص زیاد یا کُشنده‌ای نمی‌دهد؟ چرا باید کاراکترها را به شکل‌های فجیع و وحشتناک بکشد؟ احتمالا نویسنده‌ (صالح علوی‌زاده)، همانند اثر قبلی‌اش، می‌خواهد نمایش را به استقبال هیچ‌انگاری ببرد و بارقه‌ای از رستگاری نشان ندهد. نمایشنامه از برخی جهات با تولید قبلی (تهران، پاریس...) ارتباط معنایی برقرار می‌کند ولی با این‌حال تلاش می‌کند تفاوت‌هایی هم داشته باشد. کیارش (محمد لاریان)، با ترانه‌هایی که اجرا می‌کند به نمایش، کیفیتی کلیپ‌وار می‌دهد که حتی مخاطبان نیز با صدای بلند با او همخوانی می‌کنند. به‌عبارتی انگار کیارش و همه‌ی تماشاگران، بیرون از فضای روایت به یک ترانه‌ی واحد می‌رسند و آن را به یکسان اجرا می‌کنند. در اینجا کارگردان به‌درستی، به هدفی که - فکر می‌کنم - داشته است، می‌رسد. به این معنی که توانست جهانِ از هم پاشیده‌ی کاراکترهای نمایش را جایی متحد کند و به آن هویتی یکپارچه ... دیدن ادامه ›› بدهد. یا شاید، کارگردان تلاش می‌کند امکان بازگرداندن وحدتِ از دست رفته‌ی بین یک اجتماع نامنسجم را امتحان کند. شاید همین امر سبب می‌شد؛ کارِ واقعا دشوار برای تماشاگران آن باشد که قدمی به عقب بگذارند و خودشان را از ماجرا بیرون بکشند تا در «سکوت» به اثری که در حال تماشایش هستند، نگاه کنند.
به کاراکتر کیارش (محمد لاریان) برگردیم. او، شخصیتی است که می‌تواند شکست خودش را خیلی راحت‌تر بپذیرد اگر بداند که این ربطی به ضعف‌های فردی‌اش ندارد بلکه تابع بخت و اقبال بوده است. همین نکته به علاوه مطلبی که پیشتر گفته شد، می‌توانست به طراح صحنه (سعید دشتی) کمک شایانی کند. ایده‌ی مانکن‌ها همراه با کیفیت اسلوموشنی سارا (در یک صحنه‌ی خیلی کوتاه) خوب بودند. ولی طراح و کارگردان می‌توانست با اضافه‌کردن تعدادی ایده‌ی مشابه، هم در صحنه و هم در بازی‌ها و هم در ویدئوپروجکشن، کیفیتی همانند آگهی‌های تبلیغاتی به نمایش بدهد. به این معنی که بگوید همه‌چیز جلوی دوربین، ساختگی، فیک و تابع یک «دیگریِ بزرگ» است و کاراکترها از طریق روایت اغراق‌آمیز و یا روایت همراه با ترانه، به‌دنبال راهی برای جذب مخاطب و گوش شنوا به‌منظور بازگویی رنج و دردهایشان هستند. (این برداشت من از روایت بود به این دلیل که منطق پشتِ اعمال سارا را متوجه نمی‌شدم).
پروجکشن در این نمایش جز تصویری مستندگونه و نه بیانگرا - که با حذف آن از ارزش نمایش کاسته نمی‌شد - چیز دیگری را ارائه نمی‌داد. ویدئو پروجکشن علاوه بر ایده‌ای که پیش‌تر ذکر کردم، می‌توانست به ایجاد معنا و فضا کمک کند و به یاری داستان و بازیگران بیاید. به طور مثال به جای این‌که دوربین ما را به صحنه‌ی جرم سارا بکشاند، با طراحی سایه‌های متحرک، ماه‌گرفتگی و دود، جهانی خوفناک از درونیات سارا منتقل کند. نه؟ بسیار خوب؛ می‌شد از طریق همین دوربینی که سارا به دست می‌گیرد، برخی جنبه‌های ریزِ بازی بازیگر(ان) - فرض می‌گیریم تیک‌های عصبی و حرکات بدنی ریزِ کاراکتر که لزوما نمی‌توانیم روی صحنه ببینیم- را موازی با حرکات او در طول اجرا به‌صورت برجسته مشاهده کنیم. همچنین برای طراحی صحنه بهتر بود از فرم‌های کشیده همانند دیوارهای بلند برای سازه‌ی وسط صحنه، کمک گرفت تا نشان‌دهنده‌ی احساسی از بی‌پایان بودن اعمال جنون‌آمیز سارا باشد.
به‌طور کلی این نمایش، داستانی سرگرم‌کننده با تم انتقام دارد که با ترکیبی از موسیقی و بازی‌های خوب، می‌تواند تجربه‌ی رضایت‌بخش تماشاگران را دوچندان کند.
اما نکته‌ی پایانی: مسئله‌ای که برای مخاطبان آزاردهنده است، مسئله‌ی تاخیر بسیار در شروع اجرای نمایش است. چرا سالن‌های تئاتر تهران، برنامه‌ریزی اجراهایشان را به‌نحوی انجام نمی‌دهند که وقفه‌ای برای آماده‌سازی صحنه و دکور برای گروه اجرایی سانس بعدی وجود داشته باشد؟

روزنامه اعتماد - شماره ۵۶۹۹
کیارش: ((یکی نیست بگه حالا که سوم شدی جواب تلفن هام رو هم نمیدی؛ خو اگه اول شده بودی دیگه می خواستی چیکارکنی؟!))
صدا: ((Blockات می کرد بزرگوار))
ایده ی به کار بردن مانکن برای بازسازی گذشته ی خشونت بارِ زندگی ((سارا)) بسیار درخشان بود که در ماجرای پرت شدن از کوه به اوج خود رسید. سرنگونی نرمِ مانکن، همراه با موزیکی برگزیده از Adele، پلانی سینمایی با تکنیک Steadicam Shot را پدید آورد و سن را به آتش کشید.
بسیار خرسندم که به پیشنهاد یک بازیگر تئاتر، یک شب مانده به اجرای پایانی ((آتی ساز)) به تماشای این نمایش زیبا نشستم.