زاغ بور در قفسش مدام آواز میخواند کوکو، کو وطنم. صاحبش که از آواز او خسته شده است در قفس را باز میکند تا برود و با خودش میگوید کاش بال داشتم و سرزمین این زاغ بور را میدیدم. پرنده میرود تا به زیباترین سپیدار دشت میرسد و از او اجازه میگیرد کمی روی شاخهاش بنشیند. درخت از پرنده میخواهد پیشش بماند اما او میگوید وطنش را میخواهد و میرود در راه هر جا استراحت میکند از او میخواهند بماند اما او آرزوی وطنش را دارد. اما این وطن کجاست؟ چقدر زیباست؟ برای چه تمام آرزوی زاغ بور است؟
توجه: شماره تماس از سوی گروه محترم اجرایی درج شده است و تیوال نقشی در عملکرد و پاسخ دهی آن ندارد.
- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۰ سال خودداری نمایید.
تهران، بلوار کشاورز، خیابان حجاب، روبروی سالن ورزشی حجاب، درب ورودی شرقی پارک لاله، مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان (لطفا از مسیر خط کشی توپهای رنگی مراجعه نمایید.) تلفن:۸۸۹۶۶۱۱۹ - ۸۸۹۸۰۷۲۱ (ساعت پاسخگویی از ۸ تا ۱۶)
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید