داستان طلبه ای جوان به نام سلمان بروجردی را روایت می کند که با جوانان هم سن و سال خود ارتباطی دوستانه دارد و می کوشد با زبان خودشان به آنها نزدیک شود و باری از مشکلاتشان بردارد
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
من از نوع بازی خانم طباطبایی و آقای پاکدل معمولا لذت می برم. آقای پاکدل معمولا کاراکتر های مغموم و غم زده را خیلی طبیعی و خوب بازی میکنند. بازی ایشان در سریال اولین شب آرامش هیچگاه یادم نمیرود. اما نمیدونم چرا در این فیلم (شاید به خاطر لطافت و ملاحتی بود که در ادای لهجه اصفهانی داشتند) ادای دیالوگ ها با حسی که باید القا میکردند اصلا مطابقت نداشت. یکی دو جا (حداقل) به چشم من آمد که تدوین کمی دچار مشکل بود. واقعا به تمام معنا دلیل حضور خانم آخوند تبار را درک نکردم. برای ایجاد دوگانگی و ابهام در ذهن تماشاگر قبل از تماشا بود آیا؟؟ یا فقط برای تعدد بازیگر بر روی پوستر فیلم؟!!! در ابتدای فیلم توجه کنیم خانم طباطبایی کاملا ته لهجه اصفهانی دارند در ادای دیالوگ ها، اما به ناگاه در سکانس های میانی به بعد این لهجه کاملا محو میشود!!!!! اصلا دلیلی برای لهجه داشتن ایشان نبود. ادای دیالوگ های آقای سیدی اصلا نوع کاراکتر ایشان را مشخص نمیساخت. نه ناراحتی ایشان را، نه خشم ایشان را، نه دوستی ایشان را. فقط دیالوگ ها سر زبانی و تند ادا میشدند!! در سکانس قبل از خودکشی ناموفق آقای سیدی، وقتی با آقای پاکدل صحبت میکردند، اصلا هیچ ندامت و عذاب وجدان و حتی مقاومتی در برابر این حس درونی را القا نکردند اما به یکباره در سکانس بعد خودکشی کردند. فیلم خیلی پر از اشکال بود.
بنظر من اصلن بزرگنمایى نداشت,نمیدونم شاید چون دقیقن من آدم این تیپى رو از نزدیک دیدم برام باورپذیره.حتى خودکشیش و نشستن کنارپدرى که از درون دوسش داره امامقصر میدونتش...