نمایشنامه‌خوانی›بی مرگی

خلاصه: بی مرگی روایت آدمهاییست که بیشتر از حد مجاز درد کشیده‌اند. تا جایی که دیگر مرگ روی آنها تاثیری ندارد. احمد برای نجات رخساره دل به دریا می‌زند...اما خودش غرق می‌شود...او فقط ۷ ثانیه زیر آب می‌ماند اما به اندازه چندسال در جزیره ای معلق می‌شود. جزیره‌ای که در آن باید احساسات را زیر پا له کرد و فقط با عقل زندگی‌کرد. ساکنین جزیره آدمهای عجیبی هستند که زیر نظر ناظم مشغول بی مرگی هستند.