در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش چنگال یا حاج اسمال عتیقه فروش سبزواری
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:48:17
امکان خرید پایان یافته
۰۷ تا ۲۰ آبان ۱۴۰۲
۲۰:۰۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۱۲۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده
داستان خانواده‌ای است که به صرف شام دورهم جمع شده‌اند؛ عقده‌های فروخورده گذشته این خانواده اتفاقات عجیبی را رقم می‌زند.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۲ سال خودداری نمایید.

ویدیوها

مکان

خیابان انقلاب، خیابان خارک، بن بست اول، پلاک ۵
تلفن:  ۶۶۷۲۴۸۱۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

یادداشتی درباره نمایش چنگال یا حاج اسمال عتیقه فروش سبزواری / مرتضا ربیعی
ستون تئاتر روزنامه سازندگی سه‌شنبه 23 آبان 1402
"محکمه‌ای برای پدر"
"همه چیز بر سر طغیان و دادخواهی است. بر سر شکست اقتدار قدرت "؛ مصطفی لعلیان نمایشنامه چنگال یا حاج اسمال عتیقه‌فروش سبزواری" را در چهارچوبی پی‌ریزی کرده که اتفاقات بر محوری امروزی و اجتماعی استوار است. هر چند قرار است آنچه به تماشاگر ارائه می‌شود بازسازی صحنه قتلی در یک خانواده باشد اما تمام هدف، روندی‌ست که در طول نمایش طی می‌شود تا به صحنه نهایی برسد؛ صحنه‌ای که اقتدار قدرت ترک بر‌می‌دارد و می‌شکند. قدرتی که می‌تواند به هر جایگاه فرادست و فرودستی در سطح کلان‌تر یعنی جامعه، تعمیم داده شود.
مرتضی ربیعی به عنوان کارگردان با همکاری و قلم مصطفی لعلیان به همراه گروه بازیگران خود، تئاتری را ساخته و پرداخته است که با اشاراتی در متن، توجه تماشاگر را به نشانه‌هایی جلب می‌کند که او را به بطن و هسته مرکزی نمایش ببرد. نمایشی که سراسر وضعیت و حال امروز جامعه‌ای‌ست که اینبار جوانانش در ... دیدن ادامه ›› برابر اقتدار و قدرت " پدر " طغیان کرده و از او بازخواست می‌کنند. پدری که چه در گذشته و چه اکنون، دست به خشونت می‌زند و فرزندان خود را بی‌ترحم مورد آسیب قرار می‌دهد و حالا فرزندان جوان او می‌خواهند که از آنان طلب بخشش کند و ستمی را که بر آنان روا داشته، جبران نماید. اما پدر همچنان بر سریر قدرت خود ایستاده و هیچ خدشه‌ای را بر نمی‌تابد. حتی اگر در این راه، عزیزانش قربانی شوند.
داستان در شبی می‌گذرد که مینا خواهر بزرگتر با برادر و خواهر کوچکتر خود، پدرشان حاج اسمال و همسر او را که باردار است به شام دعوت کرده‌اند. اما این دعوت دلیل دیگری دارد.
در ابتدای نمایش راحله دختر کوچکتر رو به تماشاگران، در حال شرح اتفاقی است که قرار است در صحنه بازسازی شود؛ او درعین حال از نمایشنامه لیرشاه شکسپیر صحبت می‌کند که درباره پدر پادشاهی است که از سه فرزندان خود می‌پرسد چقدر او را دوست دارند، تا به همان میزان به آنان ملک و حکم ببخشد. تاییدی بر قدرت و وضعیت خداگونه‌ی پدر..
این اشاره، رمز نمایش است و اینبار داستان از زاویه دیگر به نقد امر قدرت و سلسله مراتب می‌پردازد؛ لیرشاهی که معکوس شده و اینبار فرزندان از پدر خود می‌پرسند چقدر آنان را دوست دارد؟ و در قبال تعهدی که در برابر آنان داشته، چرا رهایشان کرده ؟
مینا برای جمع یادآوری می‌کند که سالها پیش در آتش‌سوزی خانه‌اشان که در اثر آن مادرشان با جراحات زیاد سوختگی و پس از وضع حمل راحله، درگذشته است، پدر نقش اساسی داشته. او حتی تلاشی برای نجات همسر باردار خود نکرده است و مینا که نوجوانی بیش نبوده مادر و برادر کوچکش را از آتش بیرون می‌آورد اما دراین حادثه، بخشی از صورت و بدن او نیز دچار سوختگی می‌شود.
فرهنگ پدرسالاری که قرن‌ها چنان جاافتاده که فرزندان می‌بایست پدر را همانند خدا، ستایش کنند و هر نوع رفتاری که مورد نظر و رضایت او نباشد، تاوان دارد، دستمایه اجراهای زیادی قرار گرفته و حتی ابعاد روانشناختی آن نیز مطرح شده است. اما در نمایش چنگال به شیوه‌ی نویی با این سوژه برخورد شده است.
فرزندان که تنها سلاح آنان چنگال غذاخوری‌ست، مجلس محاکمه‌ای ترتیب داده‌اند تا از قدرت مطلق پدر، مشروعیت‌زدایی کرده و او را وادار به تاوان کنند. قدرتی که جوانی و زندگی و آینده‌ی آنان را تباه کرده و شاید حالا وقتِ انتقام است.
نمایش تلاش دارد با فضایی تلفیقی از روایت و بازسازی فانتزی، با نوع بیان و فیزیک اغراق شده، تماشاگر را در دایره مفاهیم مورد طرحش با درامی روانشناختی– جنایی همراه کند. تا با نشانه‌هایی که در اختیارش می‌گذارد مانند ضرب‌هایی که با مکث به تکرار صحنه با روایتی دیگر، اجرا می‌شود، به وجوه متفاوت توجه و تعمق کند.
طراحی صحنه نیز در این راستا با میز پینگ پنگ و نوارهای زرد خطر که کروکی محل حادثه است، تداعی فضای وحشت است.
اگر چه بازی بازیگران و گریم سوختگی صورت‌ها، قابل قبول است، اما نمایش از تراکم وقایع و اتفاقات دچار ضربه می‌شود. مسائل زیادی در حاشیه یک اتفاق اصلی، مطرح می‌شوند به طوریکه رشته تمرکز مخاطب پاره و اصل داستان کمرنگ می‌شود. لعلیان می‌توانست تنها با تمرکز بر همان مفهوم ضدپدرسالاری، و طغیان علیه سلطه‌پذیری، از شلوغی بیش از حد بکاهد و متن تروتمیزتری در بیاورد. در کنار این مسئله، شخصیت‌پردازی تاحدودی ضعف دارد. خصوصیات هر کاراکتر در چند جمله خبری، اشاره می‌شود. که می‌توانست با حذف بخش‌هایی از زمان شام و کشدار بازی نهایی، به این مورد بیشتر پرداخت.
صحنه نیز بیش از اندازه شلوغ به نظر می‌رسد. میزانسن‌های متعدد، اکسسوارهای متنوعِ مورد استفاده و تغییرات صحنه، هر چند از نگاه ایده‌پرداز کارگردان نشات می‌گیرد اما در عین حال با توجه به سالن نمایش، به اجرا آسیب می‌زند.
یا تمام آنچه اشاره شد، چنگال یا حاج اسمال عتیقه‌فروش، نمایش قابل توجهی است چرا که می‌تواند از موضوعی تکراری، روایتی امروزی و متناسب با شرایط اجتماعی، ارائه دهد و یادآوری کند ساحت بلندمرتیه پدر/پیشوا قابل نقد و پرسش و سقوط است.

نیلوفرثانی
سیدمصطفی ساجدی معین (mostafasajedimoein)
ممنونم از نگاه پر مهرتون🙏
ما به زودی برمیگردیم
در تماشاخانه اهورا
منتظرمون باشید
۲۶ آبان ۱۴۰۲
خانم ثانی عزیز لذت بردم از نقد زیبای شما ممنون که ما رو در بهتر شدن یاری میکنید
۰۴ آذر ۱۴۰۲
نیلوفر ثانی (niloofarsani)
امین فارسیجانی
خانم ثانی عزیز لذت بردم از نقد زیبای شما ممنون که ما رو در بهتر شدن یاری میکنید
درود آقای فارسیجانی گرامی .ممنونم از لطفتون. امیدوارم در اجراهای آتی موفقتر و کاملتر باشید.
۰۴ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید به گروه نمایش، کار جالب و دیدنی بود، بازیگرها خیلی خوب کار کردند، دیالوگ ها و هدف نمایش می‌تونست پردازش بهتری داشته باشه تا پیام نمایش بهتر به مخاطب برسه،در مجموع خوب بود
خسته نباشید میگم به کل تیم و آرزوی موفقیت برای همه؛
یک خسته نباشید ویژه به نویسنده عزیز بابت نوشتن همچین دیالوگ های زیبایی که برای مخاطب کشش زیادی داشت و بشدت به ریتم کار کمک کرده بود و لحظه ای خسته کننده نبود.
یک خسته نباشید ویژه به مرتضی ربیعی عزیز که کارش هم خلاقانه بود هم فکر شده و مثل همیشه عالی مرتضی جان تو هر کارت نسبت بکار قبلی چنان پیشرفتی دیده میشه که آدم دلش میخواد ساعتها به احترام تلاش و پشتکار ستودنی تو بایسته و تشویق کنه.
ویک خسته نباشید ویژه به بازیگرا بابت بازی عالی و باورپذیر همه خصوصا شخصیت مینو خانم سودابه جعفر زاد درخشید تو صحنه و بشدت لذت بردم از بازی معرکه سیدمصطفی ساجدی معین عزیز که واقعا نمی دونستم چجوری ازش تشکر کنم بابت این بازی فوق العاده و حرفه ای همیشه موفق باشی پسر.
درکل چنان لذتی از دیدن اینکار بردم که بشدت توصیه میکنم:
#(دیدنش رو ازدست ندید)
ممنون از انرژیه مثبت شما به بچه های گروه پاینده باشید
۲۱ آبان ۱۴۰۲
امین فارسیجانی
ممنون از انرژیه مثبت شما به بچه های گروه پاینده باشید
قربان شماماناوماندگارباشید
۲۱ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید