ما قصه گفتیم و از قصه خود بی خبریم
در رَه کوه غزیر از رَه خود در گذریم
اجرا پایانی ما نیز پایان گرفت، درود و سپاس به همه عزیزانی که به تماشا این نمایش نشستند.
آخرین اجرای نمایش 《 چیزی یادم نمیاد 》 فردا جمعه ساعت 20:30 در سالن فنی زاده
بازیها را دوست داشتم. بخصوص طاها محمدی که با بیان، گریم و میمیکش در این کار مرا به یاد شادروان احمد آقالو انداخت و بسیار لذت بردم.
کارگردان متن دشواری را به سبک دشوارتری به منصه ظهور گذاشته است که چنین شهامتی بخودی خود قابل تقدیر است چه رسد به اینکه اثر به هدف خود نزدیک باشد که این ارزش افزوده را مرهون کارگردانی و بازیهای آن است.
بنظرم هم مضمون و هم اسلوب کار از تماشاگر حوصله و انرژی می طلبید که امکانات نامناسب سالن اعم از تهویه و صندلی اثربخشی آنرا شدیدا تحت الشعاع قرار داده بود.
فکر می کنم شاید بهتر بود اگر با اضافه کردن پانزده الی سی دقیقه به زمان نمایش از ریتم آن کاست و در آن میان تماشاگر فرصت فاصله گرفتن از فضای حاکم بر اثر را داشته باشد.
اگر 'چیزی یادم نمیاد' در سالن دیگری با مدت 90 دقیقه و اضافه شدن شخصیت سومی از نسل امروز به آن به صحنه برود حتما مجددا به تماشای آن خواهم نشست.
از جناب نمازی عزیز و عوامل خوب نمایش سپاسگزارم.