روزهای تعطیل گالری: شنبه ها
" داخل پرانتز"
" امروزه هیچ فضای معصومی، هیچ جای بکری بدون ماشین و هیچ فضایی برای
ارزشگذاری و قهرمانسازی در جامعهی صنعتی وجود ندارد. تاکنون تمام جهان
ما روایت شده است. "
اندی گراندبرگ (منتقدهنری،کیوریتور، استاد دانشگاه)
این گفتهی اندی گراندبرگ بوی مرگ عکاسی و مرگ هر مدیوم بازنمایانندهی روایتگر دیگری را میدهد.
این جمله از زاویهای مدرنیستی به حیات و زوال عکاسی نظر میافکند و
از آن نقطه نظر و در آن سالهای پایانی حیات کاملن طی نشدهاش، درست
مینماید. مدرنیسمی که نهایتن از زیر گردهی به بار نشاندن تمام کودکان نو
رسیدهاش، شانه خالی میکند و خود قبل از آن که به پختگی کامل برسد و تمام
قابلیتها و پتانسیلهایش را بر ما عیان کند، جایش را به لحاظ
تقسیمبندیهای تاریخی به پست مدرنیسمی میدهد که از دل خود او برخواسته
بود با این تفاوت که دیگر اخلاقهای بد و دیکتاتور مآب او را نداشت. اینک
انبوه گرایشها و سبکهای هنری جای خود را به انگارههای شخصی و زبانهای
فردی در هنر داده است. پس روایتها از جهان همواره ناتمام میمانند و پازل
تمام نشدنی حقیقت همیشه قطعهای برای گذاردن برایمان باقی میگذارد. برخورد
ژانر محور با رسانهی عکاسی دست مارا در کشف امکانات بیشمار واقعیت خالی
میگذارد و عکاسی را به زدن تیشه به ریشهی خود سوق میدهد.
آموزهی مهم پدیدارشناسی نیز این است که یک عین یا چیز یا مفهوم
همواره نمودهای بسیاری را در خود ذخیره دارد. هنگامی که چند ذهن گزینشگر
با یک عین یا مفهوم نامگذاری شده مانند «شهر» درگیر میشوند، میتوانند
نمودهای چندگانهی نهان در او را استخراج کنند.
شهر عینی است که بستر تولید مفهوم است. او همواره در حال تغییر و
خودنمایی است، او خود را به ما ارایه میدهد و تحت قالب نمودهای چندگانه اش
جلوهگری میکند.
داخل پرانتزقرار دادن یا اپوخه کردن، اصطلاحی است در پدیدارشناسی که
عبارت است از خنثیسازی حالتهای باورمند و واژهای است که از شکگرایان
یونانی اخذ شده است که به معنای خودداری کردن از قضاوت درباره ی اشیا است.
هنگامی که ما جهان را درون پرانتز میگذاریم، آن را به یک نمود محض، یک
توهم، یک ایدهی صرف، یا به هیچ تاثر ذهنی محض دیگری بازنمیگردانیم، بلکه
آن را به عنوان چیزی که توسط ناظر هستی به آن رویآورده شده است مورد
ملاحظه و بررسی قرار میدهیم.
هوفر حقیقی
منبع: سایت گالریاینفو