در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش دیدار کاملا اتفاقی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:51:10
امکان خرید پایان یافته
۰۸ تا ۳۱ خرداد ۱۴۰۱
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت
بها: ۷۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده
روایت چند زن از زندگیشان که قبلاً یکدیگر را به صورت اتفاقی ملاقات کرده اند و در جهان پس از مرگ دوباره یکدیگر را ملاقات می کنند و هرکدام داستان زندگی خود را بازگو می کنند و ...

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۵ سال خودداری نمایید.

شبکه‌های اجتماعی تماشاخانه سپند: اینستاگرام
با خرید بلیت اجراهای این تماشاخانه و ارائه‌ بلیت همان شب، از ۱۰٪ تخفیف کافه رستوران «باور» در محوطه مجموعه بهره‌مند می‌شوید.

دسته‌بندی
بزرگسال

مکان

تهران، خیابان کریمخان، خیابان عضدی جنوبی (آبان)، خیابان سپند (استاد جعفر شهری)، پلاک ۶۹، تماشاخانه سپند
تلفن:  ۸۶۰۳۷۸۰۷

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کاری که قطعا ارزش تماشا دارد

نگارش این چند سطر را وظیفه‌‌ی همکاری‌ و همراهی‌ام با بانو سرلک در دانشگاه‌های تئاتر می‌دانم.

با ادای احترام به لحظات ناب دراماتیک اثر؛ آرزویی بر دل من ماند: کاش این ماهیت در تمام اثر ادامه می‌یافت. چرا نیافت؟
○ در گام اول، متن. نبودن یک داستان محوری را نمی‌توان با هیچ چیز جبران کرد. در یک نگاه کلی از خودم می‌پرسم: شخصیت محوری که بود؟ پاسخ ندارم. چرا که داستان محوری دریافتنی نبود. کار اصرار دارد که گویا خاطراتی زنانه را روایت می‌کند که با هم مربوط است ولی جدا از زن بودن شخصیت‌ها؛ ارتباطی موضوعی و روایی میان این خاطرات نیست و حتی بر قواعد ضدپیرنگ نیز پیش نمی‌رود.
○ در گام دوم: قرارداد صحنه‌ای. لحظه‌ی آغازین، کار را بر اساس پرفورمنس و قواعد آن تعریف می‌کند. و ناگهان در دام دیالوگ اسیر می‌شویم. دیالوگ‌هایی ... دیدن ادامه ›› که قرار است برای پیشبرد داستان، جایگزین فرم و حرکت شوند. دیالوگ‌هایی که رفته رفته شعاری شده و از کارکرد و مفهوم دراماتیک دیالوگ باز می‌مانند. بر این باید افزود که از میانه‌ی کار، حتی تصویرسازی نیز کمرنگ شده و برخی شخصیت‌ها (مخصوصا معلم) گوشه‌ای ایستاده و فقط دیالوگ‌های متن را بازگو می‌کنند.
در گام سوم: تهی ماندن صحنه از عناصر خیال. با ادای احترام به موسیقی و تلاش آن برای فضاسازی؛ باید گفت که اثر به تصاویری خارج از بازی‌های بدنی و فرم‌های ساخته شده با تعویض لباس نیاز داشت. حداقل آنجا که بشرا (یکی از شخصیت‌ها) با انگشت به تصویری که گویا در حال پخش است اشاره می‌کتد و چیزی جز سیاهی دیوار سالن پیدا نیست. اثر به تصویرسازی خیال مخاطب بیش از داده‌های خیال‌انگیز خود اتکا دارد و بر همین اساس، در ارتباط و خلق لذت خیال‌بازی با مخاطب ناموفق می‌ماند. و اگر از هنری مانند تئاتر که بر پایه‌ی خیال و قراردادهای خیالی پیش می‌رود، خیال را بکاهیم، چه می‌ماند؟

اما، عیب می جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو! (حافط)

دیدار کاملا اتفاقی این نوید را دارد که تئاتر همچنان برای خیلی‌ها جدی است. آنقدر که شبانه روز برای آن تلاش می‌کنند. کارگردان و نویسنده این اثر، عمرش را پای این هنر گذاشته و امروز نیز ثابت کرد که با بازیگرانی بی‌نام و آوازه هم می‌توان جریان‌سازی کرد. بله، جریان‌سازی. که اگر چنین نبود، لااقل بنده این سطرها را نمی‌نوشتم.

با ادای احترام به تلاش بازیگرها و مخصوصا حضور و بازی درخشان بازیگر نقش (انیس) و در مقام بعد بازیگر نقش (بشرا)؛ به شدت به دانشجویان عزیزم توصیه می‌کنم تماشاگر این کار باشیم.
با سلام و خسته نباشید و تشکر از اجرای تئاتر

چندتا نکته به ذهنم رسید که راجع به اجرا بگم
۱-قصه داستان جالب بود ولی بنظرم هنوز برای داستان پردازی جا داشت که مخاطب رو بیشتر در قصه فرو ببره. البته خالی بودن صحنه گیرایی قصه رو کمتر میکرد.
۲-دوتا از بازیگرا واقعا در ادای دیالوگها قوی بوند و به خوبی از عهده نقششون براومدند.
۳- در کل بازیگران توانا بودند و تغییر لباسها در اجرا واقعا جالب بود ولی بنظر در بخشهایی مث حرکات اهسته اونقدر وقت نذاشته بودند که میتونست واقعا تئاتر رو جدابتر و تاثیرپذیرتر کنه.

خسته نباشید .
با سلام
نمایش رو دیدم. اول از همه طراحی حرکت کار ستودنی بود. درود بر شما. در این نمایش، فرم ها بر خلاف بسیاری کارهای تئاترِ فرم محور، به درستی در راستای نمایشنامه بود. کاری که در ایران به ندرت اتفاق می افتد زیرا نیازمند همکاری و از خودگذشتگی طراح حرکت و کارگردان در کنار هم می باشد. (اسم نمی برم که چه نمایش هایی دیده ام که طراحی حرکت ساز خود را می زد و نمایش ساز دیگر!!) و این جای تقدیر دارد. چند سال پیش هم از طراح حرکت این کار در سفارت اتریش کار فرم دیده بودم که همان زمان هم بسیار درست و درخور آن اجرا بود و همچنین خودشان هم پرفورم می کردند که بسیار ستودنی است. اما در این اجرا بازیگران به اندازه ی کافی با ایشان هماهنگ نبودند. با توجه به کارهای قبلی شان هماهنگی های چشم نوازتری انتظار داشتم...
نمایشنامه اما در نیمه ی راه سردرگم و شعاری می شد و گیرایی را از دست می داد. اما به سبب میزانسن های خوب تا آخر بر صندلی نگه می داشت. شاید نیازمند بازنگری در متن باشد زیرا چنین متن هایی عمق صدای زنان را به گوش نمی رساند و متاسفانه برعکس عمل می کند.
موسیقی کار تعریف چندانی نداشت. غیر از موزیک ابتدایی.
طراحی نور اصلا تعریفی نداشت ... دیدن ادامه ›› متاسفانه
اما چیدمان لباس ها در صحنه ی خالی عالی بود.
بازی ها خوب، به خصوص دونفری که در مترو باهم ملاقات داشتند.
پایان نمایشنامه و باله ی اخر بسیار زیبا بود ای کاش مه کمتری در سالن پخش میشد.
در نهایت بنظرم بازیگران ایرانی از نظر بدن همچنان نیازمند تمرینات بسیاااار هستند. کاش نسل جدید به بدن و فرم و ... در تئاتر اهمیت بیشتری بدهد.