در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایشنامه‌خوانی دیروز، امروز، فردا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:13:06
امکان خرید پایان یافته
 
شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴
۱۸:۰۰ و ۱۹:۳۰  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۱۰,۰۰۰ تومان

درباره ی نویسنده:  مینه اولجه در "اسکی شهیر" به دنیا آمده است. او که فارغ التحصیل دانشکده ی اقتصاد استانبول است، با نوشتن نمایشنامه ی رادیویی میموزا ( Mimoza )مورد توجه قرار گرفت. دیروز امروز فردا اولین نمایشنامه او است. از جمله ی آثار او میتوان به موارد فوق اشاره کرد : بلیت های دو نفره، اردک پرتغالی، طناب.


 فردا: چون اگه به دیروز فکر کنی، اصلا منو نمی بینی.
(بخشی از عواید به دست آمده از این نمایشنامه خوانی صرف امور خیریه خواهد شد.)

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام

1. بچگی هام کتابی داشتم در مورد زندگینامه شخصیت های معروف تاریخ. فصل مربوط به آبراهام لینکلن برای من جذاب ترین بخش اون کتاب بود. در احوالات زندگی لینکلن نوشته اند که او عادت داشت هر حرفی رو با ذکر یک مثال و حکایت یا لطیفه بازگو کنه. شاید عادت من به مثال و حکایت برای بیان حرف هام ریشه در همون علاقه به زندگینامه لینکلن داشته باشه.

2. حکایت امروز: شیخی به مسجدی رفت تا خطبه ای بخواند. ازدحام جمعیت زیاد بود و یکی از انتهای مسجد داد زد: برادران لطفا هر کسی یک قدم از جایی که هست جلو تر بره تا جا برای بقیه هم باز بشه. شیخ وقتی این جمله رو شنید از منبر پایین اومد و گفت: هر چه میخواستم بگم تو همین یه جمله بود! خدا رحمت کنه کسی رو که از جایی که هست یک قدم جلو تر برود!

3. شنبه شانزدهم خرداد 1394 من احساس کردم در مسیری که در پیش گرفتم یک قدم به جلو برداشتم. در کار قبلی یاد گرفتم موقع بازی با صدا کمتر ادا ... دیدن ادامه ›› در بیارم و خودم باشم. این بار یاد گرفتم دیالوگ شخص مقابل رو درست گوش کنم و با فکر و شعور خودم پاسخ بدم و در عین حال برای خودم یک فضای ذهنی بسازم تا حس و حال امروز سر در گم و گیر کرده میان دو نیروی عاقل تر از خودم برام قابل درک بشه. از همه مهم تر این که یاد گرفتم تا وقتی خودم از کارم لذت نبرم امکان این که من رو باور کنند نزدیک به صفره.

4. رسم در پایان هر کاری تشکر و قدردانیه. طبعا تشکر اول از تمام کسانیه که کار ما رو دیدند. به خصوص وحید هوبخت و محمدرضا سجادیان و بهادر آذری که پیشتر از بقیه عزیزان کار ما رو در مرحله تمرین دیدند و حتما نکته هایی که گفتند برای ما ارزشمند و کارآمد بود. همین طور از پرستو فصیح عزیز که به گروه ما در میانه راه پیوست و به قول آریوی عزیز حق این بود که نامش در برگه می آمد. و صد البته این که تا وقتی که جو گروه صمیمانه و دوست داشتنی نباشه کار به خوبی انجام نخواهد شد. گاهی سر یک عبارت آریو اون قدر حس های مختلف یک کلمه رو تکرار می کرد که خودش - انگار که خجالت کشیده باشه - از من می پرسید: خسته شدی؟ و طبیعیه که جواب منفی بود. وقتی از کاری لذت می بری ساعت و زمان معنا پیدا نمی کنه.

5. از آسو یونسی به خاطر ثبت سریع ترین رکورد ایجاد صمیمیت در تاریخ روابطم با انسان ها سپاسگزارم! از مارال عظیمی به خاطر این که صداقت و مهربانیش انتها نداره ممنونم. از آریو به خاطر این که جدی و دغدغه مند با کار برخورد کرد قدردانم. از پرستو به خاطر محبت خالصانه و بی ریایی که داره بی نهایت ممنونم. از اسماعیل نجفی به خاطر این که خواهش من رو رد نکرد و هنر خودش رو در اختیار گروه گذاشت متشکرم، و از آذرنوش شهابی به خاطر این که آذرنوش شهابی است . . . (این جا واژه پیدا نمیشه دنبال چیزی نگردید)

همگی خسته نباشین
خدا قوت
۱۹ خرداد ۱۳۹۴
شاهین عزیزی واسم به شدت
کلا مرسی که تجربیاتتو در میون میذاری
اقا اون فایله صوتیو به من برسون.
یه بار به یه حرف من جامه ی عمل بپوشان
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
سلامت باشی آرش جان در مورد جامه عمل شخصا نظر خاصی ندارم و بسط یدی در این زمینه وجود ندارد :)
۲۰ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای تو که هر روز و هر روزه ام هستی

میدانم که میدانی امروز هم در قفسم.در قفس خیالبافی های تو. قفسی که از دیروز روزها قواره ام کردی. باز هم بی کلید. فرصت های بیست چهار ساعته ای که مدام بر باد میدهم. تو را از گذشته هایم تا بی آینده گی ها ترسیم میکنم. فقط یک امروز میماند کنجکاو چرا نبودنت ها و ناامید از برای بودنت ها. خسته ام از تکرار حرف های روزانه ام. با خود گویی ها. بی خود گویی ها.
گذشته من گذشته ی تو محسوب میشه؛ ولی تو بیشتر امروز و فردای من هستی. کاش نمیگذشت این زمان دوار. کاش رو سیاهی گذشتن ها برایم نمی ماند. کاش از دلتنگی دیروزها خاکستری نمیشدم. کاش میشد حضورت را در آینده ای نزدیک سپید تخیل کرد.کاش دلیل وجودی زمان های لایناهی تو بودی. کاش دیروز فقط قصه داشت و امروز غصه نداشت. کاش فردایمان را ول نمیکردی و دیروزمان را باور میکردی. تو بگو دلیل وجودی امروز چیست؟ منگنه شده بین دو زمان، دو اسمی که از برای تو شده است روزگار. روزگار غریبیست نازنین؛ چقدر زود کارمان سخت شد بین انتخاب راه آسون و غریبگی یک میلاد. میلادی که در نطفه خفه اش کردی. بین انتخاب یک امروز کامل و یک امروز ناقص. راستی هنوز هم شاملو میخوانی؟ هنوز هم باید فرداهایم را برای دیروز هایت ترجمان همزمان کنم، شاید شنیدی امروزم را! هنوز هم همه فرداهایی که بی تو رقم میخورد قیامت است. بی طبل، بی سر و صدا در خلوتی ابدی. هنوز هم دیروزم به امید واهی لحن فردایم را میگیرد و فردایم دلخوشکنکی لحن دیروز را و امروزم سر و پا گیج ست در این چرخه تکرار امروز روزها و در به در یک لحن واحد.
ساختی، سوختم ... بالاخره یک روز قشنگ می آد.

پرستو فصیح عزیز ... رسمش ... دیدن ادامه ›› بود که اسمت می بود. ریتم قصه را از تو داریم. درود بر بودنت
اسماعیل نجفی نازنین ... چقدر دستان هنرمند طراحت ذهن من را خوب خواند. باشی همیشه
آذرنوش شهابی جان ... اذیتت کردم بانو. قصه با بیان تو جان گرفت. سپاس از همراهیت
مارال عظیمی مهربان ... کلام که به کام تو می آمد، کامم شیرین میشد. تشکر بیکران
شاهین نصیری جانان ... امروز واقعا همین شکلی است که بودی.میبوسمت رفیق. ( دیگر غمباد که نداری پسر ؟ )
آسو یونسی بزرگوار ... صبوری و حضور تو تحسین بر انگیز بود. دستت به گرمی را می فشارم.
امیر حسین خوبم ... چه پیشنهاد به جایی داشتی برای موسیقی ابتدایی. مرسی دوست

ممنونم از دوستان بی نهایت مهربان که حمایت کردند، که ما را دیدند، شنیدند و امروز ما را جاویدان کردند.
امروزتان رها شده از دیروزها و فرداها ...
عزت زیاد

آریوی عزیز همیشه موفق باشی و درراه هنرزیبای تئاتر همیشه پویا...به وجودت و دوستی بی دریغت افتخار میکنیم...
۱۷ خرداد ۱۳۹۴
آریوی عزیز و فرهیخته ام ، نظر لطفتان است .
شرمسار اینهمه بزرگواری و مهرتان هستم .
به وجود شما عزیزان هنرمند و اندیشمندم افتخار می کنم و بر خود می بالم .
باشید و بمانید و عاشقی کنید . و صحنه های تئاتر را از وجودتان عطرافشانی نمایید و عاشقان این هنر را سرشار از لذت و آگاهی ، که تشنگان ... دیدن ادامه ›› بسیارند .
از تیوال عزیز تشکر می کنم که باعث آشنایی ام با شما خوبان خردورز و دوست داشتنی و مهربان شد .
آریوی گرامی ، هنرمند خوش قلم ، فکور و خوشفکرم ، همواره از دلنوشته های دلنشینت لذت برده و می آموزم .
خوشحالم که هستی
مانایی و بهروزیت را آرزومندم .
موفق و پیروز باشی
۲۹ خرداد ۱۳۹۴
@ابرشیر : دوست ارجمندم پوزش من را من باب تاخیر در پاسخ گوئی پذیرا باش، متاسفانه دیر متوجه شدم:) باز هم من را شرمنده محبت و لطف خودت کردی ابرشیر گرامی ... قطعا منش و کمالات جنابعالی کلاس درسی خواهد بود برای بنده برای یادگیری از نو .... مرسی که دوستی ات را دریغ نمیکنی
@ Marillion : دوست ارجمندم پوزش من را من باب تاخیر در پاسخ گوئی پذیرا باش، متاسفانه دیر متوجه شدم:)چه خاطره خوبی را مطرح کردید ... با یادآوری آن ، تمامی ان روز خوش در کنار برزگواری چون شما مرور دلچسبی شد ... سپاس از شما
@شکوه حدادی : بانوی بزرگوار، پوزش من را من باب تاخیر در پاسخ گوئی پذیرا باش، متاسفانه دیر متوجه شدم ... افتخاریست برای حقیر که نوشتار هایم را از نظرتان میگذرانید. باشید تا باشیم تا درس مهر بیاموزیم بانوی خوش نظر و مهربان ... خدا حفظتان کند برای ما و تئاتر و برای هستی
۰۶ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فردا : همیشه حق با منه

امروز : نه... من همیشه حقو به تو میدم...