در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش دیوارها
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:55:57
امکان خرید پایان یافته
۰۳ دی تا ۰۵ بهمن ۱۴۰۲
۲۰:۱۵  |  ۱ ساعت
بها: ۱۴۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده
نمایش دیوارها روایتگر مرد جوانی است که به دلیلی نامعلوم درگیر دردسری ناخواسته شده، او در تلاش برای بر طرف کردن سوتفاهم و رهایی از وضعیت پیش آمده مسیر روحی و عاطفی پر التهابی را پشت سر میگذارد.

روایت دردناک از تهمت تهدید تحقیر و در نهایت فروپاشی نسلی که آینده را تضمین می کند.


- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۶ سال خودداری نمایید.

  • درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز می‌شود.
  • برای مشاهده نشانی پارکینگهای نزدیک پردیس تئاتر شهرزاد و بوتیک تئاتر ایران لطفا اینجا را کلیک نمایید.

ویدیوها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو،‌ بعد از سفارت ایتالیا، شماره ۷۶
تلفن:  ۶۶۷۶۱۴۲۳ - ۶۶۷۵۱۰۴۶ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۸۴ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۷۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیشب موفق به دیدن این اجرا شدم.
نورپردازی اولین چیزی بود که به چشمم اومد. بعضی صحنه‌ها صورت بازیگر تو سایه بود و بدنش توی نور یا برعکس.
سرعت و ریتم کار در ابتدا کند بود ولی هر چی به انتها رسید تندتر شد (این تغییر ریتم به چشم میخورد، انگار مثلا مجبور شده باشند از کار بزنن).
بازی‌ها خوب بود، حس نقش‌ها رو تونسته بودند در بیارن. همونطور که تو کامنت‌ها اشاره شد نقش زندانی طبیعی بود. اما دو نقش دیگه اسیر کلیشه‌هایی بودند که از نقششون وجود داره. حس کردم شاید برای اینکه تلخی کار رو کم کنند بوده یا شاید از ترس برای بازتولید خشونت بوده و یا شاید خود بازیگرها دوست نداشتند منطبق بر اون نقش‌ها بشن چون نقش‌های منفی هستند. در هر حال، روی یه سری حرکت‌های ریز خوب کار کرده بودند که کاش بیشتر استفاده بشه. مثلا لرزش پا با گفتن دیالوگ متوقف میشد. اما میتونست تا تغییر وضعیت ادامه پیدا کنه. یا مثلا چشمک راهنما واضح بود هر چند ممکن بود کسایی متوجهش نشن. نگاه‌هاشون خوب آدم‌ها رو از کارکتری به کاراکتر دیگه منتقل می‌کرد.

اما مساله‌ی اصلی من روی داستانه. انتخاب این جور داستان‌ها توی موقعیت کنونی جسارت می‌خواد ولی خوب مخاطب خاصی هم داره. چرا؟ چون بازگوی وضع ... دیدن ادامه ›› موجودی هست که بیشتر مخاطب‌ها برای فرار از اون اومدن تیاتر. حالا همین مخاطب‌هایی هم که این تئاتر رو انتخاب کردن اولین واکنششون چیه؟ همذات پنداری. خودشون رو جای طرف می‌ذارن و تصور می‌کنن که اگر خودشون بودند چه می‌کردند؟ در همین جاست که متن به ما چه چیز جدیدی نمیده جز یک نوع مظلومیت، یک نوع سینه‌زنی که در نهایت با تعجب به این فکر میکنی که پس یه زمانی آرژانتین هم؟ پس این درد جهانیه؟!!

متوجه هستم که نقد به محتوی داستان ربطی به کار نداره اما مساله‌ام اینه که چرا تغییر اساسی در محتوی متن داده نشده؟ آیا این آزادی وجود نداشت؟ محتوایی که برای چند دهه پیش بوده و آدم‌ها منفعلن، چطور میتونه همچنان جوابگو باشه؟ اونم تو زمان ما که گفته شده «شاد باشید، آهنگ شاد بذارید»؟
تازه همونطور که توی خلاصه نوشته شده وقتی قراره موضوع «نسلی که آینده را تضمین می‌کند» باشه، چرا خلاقیت در فرم کم بود؟ مشخصه که نسل جدید با فرم تکراری، با همون موسیقی سوزناک جذب نمی‌شن. مثلا پیشنهاد میدم یه بار با همون لحن دیالوگ‌ها، بگید «بلا بلا بلا» و ضبط کنید. به هر کسی نشون بدید متوجه محتوی کار میشه.

در نهایت خوشحالم که این اثر رو دیدم و همچنان فکرم درگیره کاره و این خیلی ارزشمنده. ممنون از همگی و خسته نباشید.
فوق العاده بود همه چیز، مخصوصا بازی بازیگر نقش زندانی❤️
دیوارها، یک پدیده در فضای اجراییه روزهای نه چندان جذاب تئاتر است.
معدود تئاترهایی که سخن میگوید و حرف برای مخاطبش دارد.
تبریک به گروه خوبتون.
با رفع یکسری نواقص مثل نور و میزانسن کار جلوه بسیااار بهتری پیدا میکرد و در مورد بازی‌ها هم باید نوید ظهور یک بازیگر فوق العاده رو بدم که بازیگر نقش زندانی بودن و بی‌نظیر بودن در اجزای بازی.
بازی دیگر بازیگران هم قابل قبول بود و راهنما کاراکتر سرگرم‌کننده ای داشت.
درکل بسیاااار لذت بردم از این اجرا❤️