نمایش›دو استکان چای داغ

خلاصه: در یک کلینیک روانپزشکی در آلمان، طاهر بیمار اعصاب و روان دوران جنگ با فواد پزشک روانشناس عراقی بعد از سالها رو به رو می‌شود. آنها در دوران جنگ در وضعیتی کاملا متفاوت با هم رو به رو شدند، در شرایطی که نیروهای بعثی از طاهر اعتراف میگرفتن او پزشک معالج و احیا کننده او برای باز جویی مجدد بوده. طاهر در پروسه روان درمانی فواد را به یاد می آورد. حالا شرایط میان آنها متفاوت است.