در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش امشب اینجا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:19:07
امکان خرید پایان یافته
۲۴ شهریور تا ۱۵ مهر ۱۳۹۸
۱۹:۳۰  |  ۵۵ دقیقه
بها: ۵۰,۰۰۰ و ۴۵,۰۰۰ تومان  |  جزییات
از یکشنبه ۳۱ شهریور
باکس های A و B با بهای ۵۰،۰۰۰ تومان
باکس G (بخش وسط): ۵۰،۰۰۰ تومان
باکس G (بخش کنار): ۴۵،۰۰۰ تومان
زنی پانزده سال پس از مرگ خود به خواب خواهرش می آید و بخش نهان زندگی و روابط خود را فاش می کند.

گزارش تصویری تیوال از نمایش امشب اینجا / عکاس:‌سارا ثقفی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› انتشار پوستر نمایش «امشب اینجا»

›› آغاز پیش‌فروش بلیت

آواها

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید


"واقعیتی معلق و معلول"

"امشب اینجا"، نمایشی به کارگردانی مژگان خالقی‎ست که هم نویسندگی و هم بازیگری نقش اصلی آن نیز، برعهده‌ی اوست.. مصداق کاملی از کارگردانی که یک تنه دارد عناصر اصلی نمایشش را پیش می‌برد..
البته طراحی صحنه، نورپردازی و موسیقی با وجود حرفه‌ای‌های این عرصه، در خور توجه‌ست .. هرچند انتظار می‌رفت، از منوچهر شجاع با خلاقیت ثابت شده‌اش، در طراحی صحنه عناصر معنایی و کارکردی بیشتری به چشم بخورد و میزانس طراحی یک تخت دونفره با روکش سفید وسط صحنه، که آنقدر تکرارشده است که دیگر بار معنایی‌اش را از دست داده، ویژگی‌های دیگری مورد نظر قرار بگیرد؛ چرایی بالش‌هایی در دست بازیگران و یا درچهارگوشه‌ی صحنه، نیز جای ... دیدن ادامه ›› پرسش دارد.
"امشب اینجا"، داستانی ایرانی و رئال‌ست که قصد دارد با شکست زمان و تعلیق‌ها، گره‌های داستانی را به مرور باز کند. و نسبت به کار قبلی مژگان خالقی _ تو مشغول مردنت بودی_ که سبکی سورئال و کانتوری داشت کاملا فضای متفاوتی‌ دارد که به جهان امروز نزدیک‌تر وملموس‌ترست.
با نریشن ابتدایی نمایش، صحبت از مردن زنی‌ست که مخاطب وارد موضوعیت داستان قرار بگیرد زنی به نام آذر که از شب مرگش روایت می‌کند. و در طی دیالوگ‌های بعدی، راز و چرایی این مرگ، روشن می‌شود. مرگی خودخواسته از عذاب وجدان، بدلیل خیانتی که مرتکب شده‌ست.
کلیت داستان بر این منوال و بر مثلث عشقی‌ست که جبهه‌گیری نویسنده را در برابرش با مجازات مرگ، نشان می‌دهد. بازگشت عشقی از سال‌های دور که با ترفند همسر، موجباتِ میزان وفاداری زن محک می‌خورد. که خودِ همین ترفند و نتیجه‌ی آن، بقدری دوراز ذهن و بیمارگونه به نظر می‌رسد که از وقوعِ حقیقیِ آن می‌کاهد و اجازه‌ی درک موقعیت‌های بعدی را سلب می‌کند. اینکه مردی بعد از سال‌ها زوجیت، چطور تا این میزان مشکوک و نامتعادل‌ست که گذشته‌ی همسرش را هم بزند و بعد حتی به عشق پیشین او پیشنهاد رابطه و همخوابگی با همسرش را بدهد، بیش از آنکه مواجهه با واقعیتی برای "دوست داشتن همسر" یا وفاداری او باشد، نشان از ناهنجاری روانی و پارانوییدی آن مرد دارد. بیش از آن، اگر حتی از سوی مرد تنها به تقاضای جدایی و متارکه بیانجامد، زن نه تنها به این ترفند عجیب و مشمئز کننده، اعتراضی ندارد بلکه چنان دچار عذاب وجدان می‌شود که با وجود آنکه فرزند کوچکی دارد و درقبال آن مسئول است، و راه‌های زیادی برای جبران موجودست، اما تنها راه اثبات پشیمانی‌اش را، خودکشی می‌داند. غافل از آنکه تبانیِ مخوفی پیشتر توسط همسرش و آن عشق قدیمی صورت گرفته، و او را در تله‌ای از بیرحمی و منفعت‌طلبی مردانه، انداخته است .
از این مرحله نویسنده با درنظر گرفتن فرجام مرگ برای خیانت، اگرچه بنوعی قصد دارد حساسیت و اهمیت خیانت را از نگاهی زنانه در قیاس با مردانی که در همین وضعیت، کمترین مسئولیت‌پذیری را دارند،نشان دهد، اما از سوی دیگر عقلانیت زنی که عملی را آگاهانه انجام داده‌است، چنان زیر سوال می‌برد که از آن پشیمانی نتیجه‎گیری می‌شود که جبرانی بجز مردن ندارد.

گذشته از ایراد منطق روایی، متن قادر نیست شخصیت‌هایش را درست پرداخت کند. جدای از آنکه چرا مرد دست به چنین آزمونی برای وفاداری یا میزان عشق همسرش می‌زند، در حالیکه اشاره می‌شود با آشنایی قبلی و علاقه ازدواج کرده‌اند، جایی خبری مبنی بر مردن او نیز از زبان دخترش به میان می‎آید که تا پایان نمایش علت آن مسکوت می‌ماند. 4 کاراکتر و هیچ کدام وجوهی که لازم برای درک شخصیت و پرسوناژ آنان‌ست، دریافت نمی‌شود. گویی شتابزدگی تنها برای رسیدن به یک جریان، یعنی خودکشی آذر، با پرکردن حفره‌های دم دستی، متنی را شکل داده تا در انتها نیز با همان گشایش‌های کلیشه‌ای یعنی کد گشایی توسط فرزند و آنهم با نامه‌ای که درآن وقایع شرح داده شده است، برسد.
جدای از نواقص متن، اجرا هم دارای بالانس و یکدستی نیست، بازی‌ها بشدت ناهمگون، و انرژی‌های متفاوتی دارد. شاید به دلیل تغییرات زیادی‎ست که تا زمان اجرا در کادر بازیگری این نمایش و حتی جایگزینی مژگان خالقی بعد از ده اجرایِ هانا کامکار، و نبود فرصت کافی برای هماهنگی و تمرین بوده باشد اما درهرصورت عدم تعادل در بازی‌ها بوضوح مشهودست.
مولانیا در پایین‌ترین سطح بازی‌ها، تصنعی، بی آنکه بتواند نقش را دربیاورد، ربات‌گونه، به ادای دیالوگ هایش می‌پردازد، مژگان خالقی، آنقدر با انرژی بالا بازی می‌کند که از نقش و هماهنگی با دیگر بازیگران، جدا و بیرون می‌زند. و به نظر می‌رسد، با تاکید احساسی و انتقال حس کاراکترش، قصد بر نتیجه گراییِ مطلوب برای تماشاگر را دارد که کارگردانی و نویسندگی‌اش نیز تایید شود. اما این تاکید، نه تنها درخدمت و تاثیرگذاری اجرا نیست، بلکه حتی ریتم آن را مخدوش می‌کند .
با این وجود، میترا حجار و ترلان پروانه، در بازی موفق‌ترند. و تناسب و کنترل بیشتری را نشان می‌دهند. اگرچه وجود متنی با عدم پرداخت قوی شخصیت‌ها، بستر درک و دریافتِ بیشتری را از بازی آنان، ایجاد نمی‌کند.
"امشب اینجا"، در مجموع اجرایی‌ست که نه در متن و نه در اجرا، قادر به ایجاد موقعیتی شگفت‌انگیز و اتفاقی ویژه وموفق در ارائه یک اثر صحنه‌ای و تئاتر امروز با توجه به سابقه‌ی حرفه‌ای کارگردانش نیست.
متن اگر از شگرد شکست زمانی و تعلیقی خود عاری شود، نه تنها حرفی برای گفتن ندارد، بلکه زاویه دید نامعقولی را نیز پیش می‌کشد که قابلیت همذات پنداری و یا درک ملموس مخاطب را معوق و سلب می‌کند. روایت از جایی تبدیل به رویایی می‌شود که از زبان کاراکترهایش بارها به میان می‌آید و نه پیوندی با واقعیتی که انسان امروز در مواجهه با این اثر، بتواند در صدد درک و فهم وضعیتی از خود برآید.

نیلوفرثانی

درج در پایگاه خبری تآتر
https://teater.ir/?p=60973
سپاس از نظرتان. گرچه وقتی می فرمایید متن حرفی برای گفتن نداشت یعنی همچنان به دنبال قصه های مرسوم و به قول من موزه ای می گردید. هرچند چنان نظرتان برای من محترمه که نقدتان را بی کم و کاست در سایت خودم منتشر کردم.
پیروز باشید...
۱۷ مهر ۱۳۹۸
نیلوفر ثانی (niloofarsani)
زهره جان عزیزم دراین نمایش نقش خانم خالقی پررنگ و جذاب تر هست که مثل همیشه قوی و خوب از پس‌ش بر می آیند هرچند انرژی زیاد ایشون به نسبت سایر بازی ها عدم بالانسی رو ایجاد می کنه که در قیاس، اجرای میترا حجار عزیز کم مایه تر و در سایه قرار می گیره... با این حال در چهارچوب نقش خودشون، من از بازی ایشون حس متناسب تری نسبت به کلیت و نیاز اجرا داشتم که به اندازه و متعادل بود..
۱۸ مهر ۱۳۹۸
زهره مقدم
خانم ثانی عزیز نظرتون راجب بازی های میترا حجار چیه؟
عالیه
۲۳ شهریور ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظرم اگه در زندگی زمانی به هر دلیلی به خودکشی فکر کردید، این نمایش رو ببینید

یک کار تراژیک که با بازی های خوب و سادگی صحنه نمایش، نورها و موزیک، تماشاگر به راحتی متمرکز میشه روی داستان و می تونه خودش رو به جای همه نقش ها تصور کنه و فکر کنه که اگه جای او بود چی فکر می کرد و چی عمل می کرد

محوریت نمایش روی مسائل عاطفی یک زن، حس ها، درونیات، هیجانات و دغدغه های اوست...
همانطور که شاهد شور و میل به زندگی و عشق هستیم، با یک خودکشی مواجه ... دیدن ادامه ›› می شیم!

حسی که تماشاگر از روند داستان و بازی ها و فضای نمایش دریافت می کنه برای او کاملا یک شرایط واقعی را القا می کنه و می تونه عمق ناگواری اتفاق رو حس کنه و به نظرم چیزی که دریافت می کنه اینه که خودکشی چقدر ستم بزرگی در حق نزدیکانش هست!
هیچ چیزی ارزش دست کشیدن از شور زندگی و رنج ساختن برای کسانی که دوستش دارند را نداره...

و قسمت فوق العاده، همخوانی آواز پیچک خانم هانا کامکار بود که بسیار با احساس و زیبا اجرا کردند...
از شما دوست عزیز ممنون ام که اجرای ما رو برای تماشا انتخاب کردید و وقت گذاشتید و این یادداشت رو نوشتید.
پیروز باشید...
۲۷ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید