مریم جعفری حصارلو
منبع: روزنامه ایران -31 تیرماه 94
کد خبر: 73623تاریخ: 1394/4/31 00:00
نیم نگاه
مریم جعفری حصارلو
«اسم» برای کودکی که هنوز چشم بر دنیا نگشوده
شاید برای شما هرگز اتفاق نیفتاده باشد که به مقوله«اسم» با دیدگاه دوگانه بنگرید. اسمها
... دیدن ادامه ››
همواره دارای وجوه و خصوصیاتی هستند که با خوانش آنها، صفات و ویژگیهایی را به اذهان متبادر میکنند. نمایش اسم به این مقوله میپردازد. نمایش اسم، نوشته ماتیو دولاپورت و الکساندر دولاپتولیر، با ترجمه شهلا حائری از اوایل تیرماه با کارگردانی لیلی رشیدی در تماشاخانه ایرانشهر در حال اجرا است.
داستان بر سر نامگذاری کودکی است که هنوز چشم بر دنیا نگشوده است. زن و شوهری، برادر و همسرش که آبستن است و یک دوست خانوادگی را به یک میهمانی خودمانی دعوت میکنند. در این میهمانی صحبت از نامگذاری کودک پیش میآید و اما با یک بحث ساده پایان نمیپذیرد، بلکه بر اساس تفاوت دیدگاه همسرزن و برادرش، پرده از رازهای خانوادگی برداشته میشود. نوعی بازگشایی و گرهگشایی که خود، زایش یک کشمکش تازه را ایجاد میکند. بنابراین روابط بسیار ساده و انسانی آدمها، حامل روابط مخفیانه و دوگانهای است. در پایان مخاطب متوجه رابطه پنهانی میان دوست خانوادگی و مادربزرگ کودک میشود. اما آنچه سبب کشمکش بر سر نام میشود، نام کودک است. پدر کودک درصدد است تا نام او را «آدولف» بگذارد. اما از قضا آدولف نام هیتلر نیز هست. کسی که فجایع بزرگی در جهان ایجاد کرده است. بنابراین کشمکش و مخالفت برای انتخاب نام کودک بالا میگیرد و در عین بررسی نامهای مختلف، مخاطبان در جریان روند کمیک انتخاب اسم قرار میگیرند. حال آنکه در پایان کودک اساساً دختر است و همین مسأله شالوده کشمکشها را در ذهن مخاطب به هم میریزد. از سوی دیگر گرهگشایی و فاش شدن رازها، سبب بازشناسی شخصیتها میشود. آنچه کاراکترهای این اثر را از رو ساخت و تیپواره به یک شخصیت عمیق و چندوجهی و مدرن بدل میکند.
اثر دارای ویژگیهای کمدی و تراژیک است. بنابراین نوعی از فضاسازی گروتسک وجود دارد. اگرچه اساساً مسألهای وحشتناک و ترسناک رخ نمیدهد، اما تابوی بزرگ رابطه نامشروع مادر با یک دوست خانوادگی برملا میشود. رابطهای که در بازشناسی شخصیت مادر مؤثر است. هرچند مادرحضور فیزیکی ندارد. اما با تماسهای تلفنی و بازگشایی راز سر بهمهر رابطهاش با آن دوست که از قضا بسیار هم جوان است؛ شالوده روابط و احساسات شخصیتها به هم میریزد.
طراحی صحنه این اثر کاملاً رئالیستی است تا مخاطب به واقعی بودن روابط روی صحنه باور کند. همچنین بازیگران به سهولت و راحتی روی صحنه زندگی میکنند. مبحثی که اصولاً در آثار مدرن باید رخ دهد. بازیگران در بیان و ارتباطها، بسیار مینیمال و در عین حال رئالیستی بازی میکنند. آنها از هرگونه حرکت اضافه درصحنه خودداری میکنند و برای بیان منظور خود تا حد توان همه تلاششان را انجام دادهاند، به همین دلیل هم بازی بسیار جذابی دارند. بخصوص که نمایش اساساً کمدی است. هرچند در لحظههایی از صحنه فشار تأکید بر تابوها از جمله رابطه نامشروع با مادر وجود دارد؛ اما سبب خنده مخاطبان میشود. در عین حال کارگردان اگرچه نخستینبار است که در دنیای نمایش کارگردانی را تجربه میکند؛ اما بخوبی توانسته بازیگران را هدایت کند. بنابراین تصویرسازیها و تابلوها نیز درعین استلیزه بودن، رئالیستی است. در عین حال موضوع برای مخاطبان تازگی دارد و بازشناسی شخصیتها، خودمایههایی پست مدرنیستی را به اثر میافزاید. بنابراین شاید بتوان گفت نگاه دوباره به مسأله نامگذاری، بررسی نام بسیاری از شخصیتهای تاریخی و عملکرد آنها در طول زندگی و... مبحث دیگری است که در نمایش «اسم» به آن پرداخته شده است. مسأله قابل تأمل اینکه در پایان، پدر تصمیم میگیرد تا نام مادرش را روی کودکش، بگذارد. این مسأله خود باعث توجه و بازشناسی کاراکتر کودک در ذهن مخاطبان میشود. زیرا کودک دختر است. درحالی که پزشک گفته بود، پسر خواهد بود و حال با تغییر جنسیت کودک، فرآیند نامگذاری اساساً مضمحل میشود و کلیت داستان را بههم میریزد. با انتخاب نام مادربزرگ برای کودک بهدنیا آمده، سیکلوار آینده مادربزرگ برای کودک پیشبینی میشود.