نمایش رو دیدم . به گروه خسته نباشید عرض میکنم . کارگردانی کار خیلی خوب بود نشون میده روی تک تک اتفاقها فکر شده . بازیگر نقش نویسنده قبلا نمایشی از ایشون دیده بودم کارشون خیلی جالب بود به شدت به نقش تزدیک شده بودند. سرگردانی، انزوا و تنفر از زن و جامعه رو خیلی خوب ارائه کرده بودند. بازیگرهای دیگر هم موثر بازی کردند . کاش تبلیغ بیشتری برای این کار انجام بدید . من اتفاقی متوجه کار شدم و دیدمش اما از این اتفاق خوشحالم
و دایره کاملترین اشکال است
هر نقطه ای می تواند اغازش و در عین حال پایانش باشد
اتفاقا ً اصلا دوست ندارم ببافم . میدونی چرا ؟ چون بافتنی های ما رو قبلا بافتن . اون از مادرم که هی برام شال میبافت . این هم از تو که هی برام قصه می بافی . مادرمم مثل تو مرض بافتن داشت. اینقدر بافت و بافت و بافت تا کور شد. بهش میگفتم مادر من شال به این بلندی رو میخوام چکار ؟ صد دورم که دور خودم بپیچم باز تموم نمیشه. میگفت تو نمیدونی یه روز یه زمستون سختی میاد که به یه لا دو لا شال رحم نمیکنه. پدرم میگفت این شال تموم پسری زمینه