فیلم رو دوست داشتم. جزو بهترینهای اصغر فرهادی نبود، اما خوب بود. درواقع اگه همه بخوان عالی باشن که دیگه کلمه «بهترین» (به عنوان یک صفت عالی)
... دیدن ادامه ››
معنایی نداره.
فیلم خوش ریتمی بود و با اینکه یه مراسم شلوغ و شوخ و شنگ (یه جورایی ایرانی طور) عروسی دیدیم و بعد ازنفسافتادگی و ملال گمشدن «ایرنه» رو داشتیم اما دوپارگی وجود نداشت.
زوج عالی و عزیز خاویر باردم و پنلوپه کروز رو هم که داشتیم.
فقط ای کاش سکانس بریده شدن روزنامه (ابتدای فیلم) رو نشون نمیداد چون پیش زمینه دزدی و آدمربایی رو ایجاد میکرد و درواقع اون گره و یا پیچ اصلی که در فیلمهای فرهادی وجود داره و باعث شروع ماجراها میشه یه جورایی لو رفت. مثلا در «درباره الی» اوایل کار نمی تونی حدس بزنی یکی قراره غرق بشه یا در «فروشنده» یکی بره خونه اون زوج و ... یا «جدایی» یکی میره خونه یکی کار کنه و اون اتفاق ها میفته. اما در این فیلم حدسهایی می شد زد و حالا فقط مونده بود چیده شدن مهرهها.
سکانس ملاقات آدم رباها با همدیگه هم میتونست جمع و جور تر باشه و در حد یه سر نخ تموم بشه. (گِل کفشها ایده خوبی بود)
در پایان و برای تکمیل خاطره بازی با فیلمهای اصغر فرهادی :) سکانس قبل از تنها موندن «پاکو»، که ماشینش توی مزرعه بود، من رو یاد BMW «درباره الی» انداخت که رها شده بود لب ساحل.