درود بر همه عوامل و جناب گالستیان، برای منی که پدرم همافر و سرگرد نیروی هوایی ارتش بوده و تقریبا همسن شهید ذوالفقاری، این نمایش حس خاصی داشت.
تکه
... دیدن ادامه ››
ای از آخرین مکالمه قهرمان گردان شناسایی شکاری نهاجا با رادار
افسر رادار به خلبان فریدون ذوالفقاری گفت: «ساعت 4 یک هواپیما داری!» گفت:«دارمش!» افسر رادار دوباره گفت: «یک هواپیمای دیگر ساعت 8!» با صدای کلفتی که ناشی از قرار گرفتن در فشار جی بود گفت:«دارمش!» افسر رادار پشت سر آن گفت:«یک هواپیما در ساعت 2!» با صدای کلفت تری نسبت به قبل گفت:«دارمش!».
دوباره افسر رادار فریاد زد:«یک هواپیما هم در ساعت 5 داری!» با صدای زمخت تری که ناشی از وارد آمدن حداکثر فشار جی بود فریاد زد:«دارمش!» که بلافاصله پس از رد و بدل شدن این جملات مکالمه قطع می شود که متاسفانه فریدون ذوالفقاری که بدون شک یکی از بهترین خلبانان گردان شناسایی و بلکه نیروی هوایی بود از روبرو مورد اصابت قرار گرفت و به شهادت رسید.
یادش گرامی.
وسط نمایش گفتم چرا پوستر نمایش بهتر نبوده مثلا یک جنگنده فانتوم یا ...
آخر نمایش فهمیدم چرا نیزار؟! چرا قطرات خون؟!
تشکر برای موزیک انتهای نمایش و سپاس از کارگردان اثر 🌹
عکس: خلبان فریدون ذوالفقاری