روزهای تعطیل گالری: پنجشنبه ها
نتوان به امیدِ شک همه عمر نشست ...
خیام به دم است و لحظه ! به گذرِ عمر و غم ِ جهان ِ فرسوده را نخوردن!حکیمِ عکاس در این مجموعه ی "جامی ست که... " شیشه ی شکننده عمر را نشان می دهد که آنسویش همه سراب است، جام با گل ِ کوزه در می آمیزد و گردون ِ زمان هر لحظه به زمین می زندش.
ترکیب پیاله ای که در هم پیوست/ بشکستن آن روا نمی دارد مست
و این زن است واین مرد است در حباب ِ دم! در زندگانی واین سرای شورستان.گویی آدمی حباب وار در دایره ی حیات به سر می برد و بی آنکه بداند در پرده ی اسرار که مانَد و که نخواهد ماند، به انتظار ِ جرعه ای می است،حتا اگر ز ملک کاووس باشد، تا آنوقت دست افشان و پایکوبان این تلخی ِ دهر مقیم را لحظه ای ز یاد ببرد.به گفته ی غلامحسین مراقبی ، خیام در زندگی اش همسری بر نگزیده است و انگار عکاس با حضور ِ زن در این مجموعه به راوی غایب و زیبایی سرای ِ خیام نیز اشاره کرده است. زن و شراب و می، شاخصه هایی که بعد ِ معنوی از اشعار وی می ستاند و تعلیق در رباعیات و مراد وی از می ومعشوق را می آفرینند... از دیگر سو، تصاویر محو و فلو بودن عامدانه ی جام ،به نظر چهار عنصر آب و باد و خاک و آتش را در پشت شیشه به رخ می کشاند که هر چه هست در همین چار عنصر است و بس. نگاه ِ هنرمند در حرکت وپویش و باید زیستن و به کام در آوردنِ حضور را به قاب کشانده است...
تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی
مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی
خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی
بادیم همه باده بیار ای ساقی
ویدیو آرت : "بر زمین می زندش" از عارف ندایی
منبع: سایت گالریاینفو