روزهای تعطیل گالری: شنبه ها
مکان "من" بودن
یا
"من" کجایم هستم!
شاید خاطره ای دور باشم، شاید زمانی وجود داشته ام؟ من کجا هستم؟
در تنهایی مطلق، در وحدتی آرامش بخش با این دنیای سنگین معلق مانده ام. جسم صُلبم با محیط در آمیخته، همچون جنینی در بطن مادر. تجربه ای قدیمی و گم شده، که جسمم آرزومندانه می جست اش. تجربه ی صلحی مطلق و بی انتها. جدایی دوباره از این آشتی با خود دشوار است. حرکاتم کند و آهسته است. من با این دنیا یکی شده ام، کندی ضربان جسم ام مرا به درون خودم فرا می خواند. در این یکسانی با محیط، بدنم کمرنگ تر می شود تا بکلی محو شود. تنها یک آگاهی معلّق از بودن، بدون هیچ ارجاعی، یک آگاهی شکاک به وجود "خود". شاید زمانی بوده ام؟ خاطرات سرابی می سازند از گذشته ام در افقی که از من جلوتر است. گذشته ای که همیشه خواسته ام از آن فرار کنم. زمان، ذهن من است و مکان خودِ "من".
چشمان بسته ام لختی محیط را بر پشت پلک هایش لمس می کند، چشمانی بسته ولی بینا به درون. در این سکون معلق به درون خود برمیگردم، به آن آشیانه ی مطمین. صدای اندیشیدنم در گوشم منعکس میشود. "من" در در نقطه ای در مرکز ذهنم هستم. فاصله ی من با خودم کم تر و کم تر می شود، شفاف تر و روشن تر می شوم. در این خلوت درونی پالوده می شوم، از هر اشاره ی بیرونی، از هر نگاه بیگانه، از هر فکر نامتجانس. شاید صلح گم شده ام را اینجا بازبیابم. شاید رو به دنیایی بهتر گشوده شوم.
افتتاحیه: ساعت ۱۶ الی ۲۰