روزهای تعطیل گالری: پنجشنبه ها
اثر هنری در نقاش در مجموعهی «مسیر» با تأمل در خویشتن خویش از عالم صغیر در یکی از داستانهای بورخس تثی ناکان کاهنِ هِرَم قاهولوم علیرضا اکرمی/مرداد 94 منبع: سایت گالریاینفو
آفرینندهاش میروید. هنرمند بداند یا نداند اثرش از درون وی زاده میشود.
استغراق هنرمند در درون خویش و مکاشفه در لایههای ژرف، تصویری پیچیده و
منحصر به فرد میآفریند. انسان، هستی را به شیوهی خویش درک و جذب میکند؛
اگر تعمق کند شاید روزی به سرّ و راز کاینات پی بَرَد. هنرمند تصویر
کیهانیِ ذهن خویش را در عالم بیرون میبیند و در درون به خلق مداوم دست
میزند.
به عالم کبیر نظر میافکند. از پایین به بالا. ابتدا شیارهای اثر انگشت را
میبیند و سپس درنقشها تعمق میکند. متفکرانه اعداد و ارقام را بررسی
میکند و اندازهها و تناسبات را آنگونه که در کیهان است، فراچنگ
میآوَرَد. نقشه و راهی که مسیر مینامد و آغازش خطوط متوالی و پر پیچ و خم
انگشتان دست و پا است؛ در نهایت چنان از قالب خویش بیرون میآید که
تداعیگر کاینات و کهکشانی بینام باشد. نمونههای مثالیِ کیهانی، در این
نقاشیها از میان مشبکهای پنجره مانندی که بومها ساختهاند، دیده
میشوند. دیدن بیرون از درون. این تشبیه بیشتر به مسلک عارفان نزدیک
میشود. کشف و شهودی قلبی که در مسیرِ نقاشی از مسیر، تکامل یافته است.
سالها در محبس در جوار جاگواری میزیست و در پی یافتن آن کلام خداوند بود
که در آغاز هستی، از برای دفع شرّ نوشته شده بود. سر آخر دریافت آن
دستورالعمل چهارده واژهای که سالیان درازی بهدنبالش میگشت بر بدن
جاگواری که هر روز میدید، منقوش شده است. بگذریم...